حتی دلالها را هم، میتوان ساماندهی کرد
گفتوگو با حامد شکری، مدیرعامل شرکت گردشگری سلامت آترینا
حامد شکری دانشآموخته رشته گیاهان دارویی، هتلداری و شهرسازی است که بیش از ۱۰ سال در حوزه گردشگری فعالیت میکند. او در سال ۹۰ با تاسیس یک کلینیک در حوزه زیبایی فعالیت خود را در حوزه پزشکی و سلامت آغاز کرده است. شکری همچنین در سال ۹۵ شرکت گردشگری سلامت آترینا را تاسیس کرد. او برای آگاهی از گردشگری سلامت علاوه بر شرکت در دورههای گردشگری سلامت وزارت بهداشت، ۴۰۰ ساعت دوره شبکهای سلامت را بهصورت مجازی در دانشگاه سانتا مونیکا آمریکا گذرانده است. شکری معتقد است که گردشگری سلامت کشور برای پیشرفت بیش از هر چیزی به اتحاد میان فعالان و ذینفعان این صنعت نیاز دارد و راه این اتحاد و همکاری داشتن یک دید ملی به صنعت گردشگری سلامت است. در ادامه گفتوگوی مدتورپرس با او را میخوانید.
از طرحها و برنامههایتان در این صنعت در قالب شرکت گردشگری سلامت آترینا بگویید.
شرکت ما در سال ۹۵ به اسم آترینا با مسئولیت محدود شروع به فعالیت کرد. ما امسال بهعلت گستردگی کارمان این شرکت را تبدیل به سهامی خاص کردیم.
ما در این صنعت در ابتدا مشکلات را بررسی کرده و برای رفع آنها چند راهکار ساده را درنظر گرفتیم. شاید این راهکارها کامل نباشند اما میتوانند راهگشا باشند. ما کارتهای الکترونیکی را درنظر گرفتیم و نرمافزارهایی را ساختیم تا بیمارانی که از طریق شرکت ما قصد سفر به ایران را دارند با یک کد شناسایی وارد کشور شوند. درواقع ما میخواهیم اعتباری بهوجود آوریم که آن اعتبار به بیمار کمک میکند درگیر حواشی دیگری نشود. شاید امکانات پشت این کارت به معنای واقعی کارت الکترونیکی سلامت نباشد اما میتواند کلیدی باشد برای اینکه این مسیر کامل شود و بیماری که به ایران سفر میکند شناسایی شود. این شناسایی چندین نکته دارد. در ابتدا مشخص میکند که مبدا و مقصد بیمار کجاست، چون در طول مسیر ردیابی میشود. زمانیکه پذیرش شد تمام اطلاعاتی که لازم داشته است به آن کارت داده شده است. بیمار میداند با این کارت به کدام مرکز درمانی میرود، چه خدمات درمانی را دریافت میکند، چه امکاناتی برای او فراهم و خدمات فالوآپ به چهصورت است. علاوه بر این در این کارت خلاصهای از پرونده پزشکی بیمار را ثبت میکنیم.
ما در حال کار کردن بر روی یک نرمافزار ثبت پرونده پزشکی، ثبت نوبتدهی آنلاین و مشاوره آنلاین هستیم. ما این نرمافزار را بر روی سیستمهای هر مرکز درمانی که طرف قراردادمان هست، نصب میکنیم. درواقع زمانیکه بیمار از کشور خود به مقصد ایران حرکت میکند، همانطور که به بیمار میگوییم که در کجا و چگونه خدمات پزشکی و هتلی خود را دریافت میکند؛ بیمارستان هم بداند چه بیماری در چه زمانی قرار است به آنجا مراجعه کند و چه خدماتی را قرار است به او بدهد. همه این موارد در این نرمافزار مشخص است. تا هردو طرف نسبت به اتفاقی که قرار است رخ دهد، آگاهی داشته باشند.
یکی دیگر از معضلهای گردشگری سلامت که نمیتوانیم بیمار را به درستی جذب کنیم این است که ما مدیا درستی نداریم. در بیمارستانهای ما عکاسی خوب و تولید محتوای مناسب انجام نشده است. ما نمیتوانیم خدماتمان و تجهیزاتمان را درست معرفی کنیم.
شرکتمان را به سیستم call center و crm مجهز کردیم و همچنین یک سرور اختصاصی برای مجموعه تعبیه کردیم. تمام این موارد باعث شده است که بتوانیم مشاورههای بهتر و ۲۴ ساعته به بیمار بدهیم.
ما در کنار گردشگری پزشکی، بنیاد خیریه آترینا را ایجاد کردیم که بخش حمایت از بیماران سرطانی در داخل کشور برای بیماران داخلی را انجام میشود. این خیریه با کمک خیرین از بیماران سرطانی حمایت میکند که درماه بالای ۱۰۰۰ نفر بیمار سرطانی از طریق این خیریه رادیوتراپی میشوند و همچنین ماهانه برای ۱۰۰۰ نفر بهصورت رایگان تزریق شیمی درمانی انجام میشود.
تاکنون چه تعداد بیمار از طریق شرکت شما جذب شدهاند؟
تعداد محدودی بیمار از باکو و افغانستان داشتیم؛ زیرا در حال کنترل سیستمهای نظارتی و نرمافزاری که در این مسیر ایجاد کردهایم، هستیم. هدف ما این است که ببینیم آیا کاری که انجام میدهیم نتیجه دارد یا خیر. بنابراین کاملا آرام حرکت میکنیم.
آیا شما خدمات فالوآپ بیمار را انجام میدهید؟
بله. زمانیکه بیمار به کشور خود بازگشت، میتواند به دفاتر ما در کشور خود مراجعه کند و با دسترس داشتن کارت الکترونیکی که درباره آن صحبت کردم، خود را معرفی کرده تا فالوآپ او انجام شود. ما حتی در کشور باکو با یک مرکز درمانی قرارداد بستیم که بخش فالوآپ ما را انجام میدهند. در کشور عراق هم درحال ایجاد این مکانیزم هستیم که در پذیرش و فالوآپ کمک کننده باشند.
پلن و برنامهریزی شما برای درآمدزایی چیست؟
ما برای درآمدزایی تنها بر روی یک موضوع تمرکز نکردهایم؛ زیرا اگر تنها بر روی یک موضوع تمرکز شود مطمئنا بهخاطر هزینههای بالایی که شرکتهای گردشگری سلامت دارند مجبور میشویم به سمت منفعتطلبی حرکت کنیم. ما مدلهای بسیاری در کار داریم. گردشگری سلامت ترکیب دو صنعت است و زیرمجموعه آن صنعتها شاخههای بسیاری را دارد. ما بابت این شاخهها کارهایی را انجام میدهیم. برای نمونه تورهایی را با مضمون گردشگری سلامت برگزار میکنیم که همراه با آگاهی نسبت به گردشگری سلامت است و مواردی را در این تورها مطرح کنیم که بتواند ذهن یک شخص را نسبت به دریافت خدمات درمانی آگاه کند. این تورها کاملا با مضمون گردشگری سلامت است. درواقع ما باید گردشگری سلامت را ابتدا در ایران راه بیاندازیم. هدف دیگر ما این است که تورلیدری را در این صنعت تربیت کنیم تا گردشگری سلامت را ترویج دهد. این کار محاسنی دارد اول اینکه مردم ما ذهنیتشان نسبت به گردشگری سلامت آگاه خواهد شد. همین امر سبب میشود که زمانی یک شخص خارجی به منظور درمان به ایران آمد بدانند که با او چگونه باید برخورد کنند. درواقع یک گردشگر خارجی را دلار نبینند که بخواهد از او سواستفاده کنند. من در شرکت آترینا تا جایی که برایمان مقدور است در حال انجام این کار هستم.
در مدت فعالیتتان در این صنعت با چه چالشها و مشکلاتی مواجه شدید؟
در ابتدا باید درباره نقصهای این صنعت بگویم که اگر نقصها را شناسایی کردیم اما برای برطرف کردن آنها فکری نکنیم، آن موقع این نقصها تبدیل به زیان خواهند شد. ما باید برای تمام نواقصی که وجود دارد راهکار بدهیم و آنها را یکی پس از دیگری برطرف کنیم.
ما در این صنعت درباره دو بخش گردشگری و سلامت حرف میزنیم که قصد داریم آنها را باهم ادغام کنیم. پس باید حساسیتهای هر دو سیستم را ببینیم و شناسایی کنیم. این حساسیتها هرکدام برای خود فاکتورهایی نیز دارند. ما کدام یک از این فاکتورها را در ایران رعایت میکنیم؟ این فاکتورها شامل زیرساختهای قانونی، زیرساختهای درمان و زیرساختهای گردشگری میشوند. این موارد را باید چگونه با یکدیگر ادغام کرد؟ چه برنامهریزی باید داشته باشیم؟سازمانهای مسئول باید سیاستهایی را پیادهسازی کنند که زیرساختی باشد. وزارت بهداشت درحال برگزاری دورههای گردشگری سلامت است. صحبتی که من در آنجا با مسئولین امر داشتم این بود: دورهای که شما در اینجا برگزار کردهاید درصد بالایی مختص به مراکز درمانی است. مراکز درمانی در حوزه کاری خودشان که بخش درمان است، وارد هستند اما آیا برنامهای برای شرکتهای تسهیلگری دارید؟ شرکتهای تسهیلگر درمان قسمت مهم این صنعت هستند که باید بتوانند در شهر و کشور دیگر تبلیغات درست، هدفمند و با سیاستگذاری مناسب را انجام دهد که اعتبار گردشگری و درمان ایران را بالا ببرند و هم بتوانند خدماتی که در این صنعت در ایران به گردشگران سلامت ارائه میدهند را بهدرستی معرفی کنند. در کشور برای این امر چه کاری انجام شده است؟ مسئول امر در پاسخ به پرسش بنده فرمودند: «این نکته وجود دارد ما باید به این قسمت اهمیت بدهیم و دورههایی را با محوریت آموزش به شرکتهای تسهیلگر درمان برگزار کنیم. یا میتوانیم در همین دورهها سهم بیشتری را برای شرکتهای تسهیلگری درنظر بگیریم.»
باید طرحهایی را مطرح کنیم تا بتوانیم از پتانسیل اشخاصی که در این سالها بدون مجوز، بیمار به کشور آوردهاند استفاده کنیم. من با تعدادی از این افراد صحبت کردم و آنها از اینکه ساماندهی شوند و اعتباری در این صنعت داشته باشند استقبال کردند.
این اتفاق باید شکل بگیرد، چراکه مهرههای بازی ما در صنعت گردشگری سلامت و جذب بیمار در دست این شرکتها است. که متاسفانه الان در دست دلالها است. من از یکی دیگر از مسئولین امر پرسیدم که وزارت بهداشت، نظام پزشکی، انجمن گردشگری سلامت بابت دلالان چه فکری کردهاند؟ ایشان درپاسخ به پرسش بنده فرمودند: «ما درحال آماده کردن بخشنامهای هستیم. که در آن قید شده است هیچ مرکز درمانی حق کار کردن با دلالها را ندارد.» این یک قدم مثبت در این راه است. ما باید برای فرآیند جذب بیمار مواردی را رعایت کنیم. برای اینکه بتوانیم کانال معتبری را ایجاد کنیم که تا شرکتهای تسهیلگری که درحال هزینه کردن پول، زمان و انرژی هستند بتوانند این سیستم را در مسیر سالم نگه دارند. این مسیر حضور در نمایشگاهها در کشورهای هدف با حمایت سازمان میراث فرهنگی، وزارت بهداشت و نظام پزشکی است. زیرا هزینه تبلیغات بسیار بالاست.
ما باید ذهن بیمارستانهایمان را نسبت به شرکتهای تسهیلگر آشنا کنیم. من با بیمارستانهای بسیاری صحبت کردم متاسفانه بسیاری از آنها شرکتهای تسهیلگر را دلال میبینند. این معضل بزرگی است. من قراردادی را برای بیمارستانها تنظیم کردم ، که تمام محتوای آن تنها در حوزه نظارت و فرآیند درمان است. اینکه چه مواردی باید بررسی شود و تعهد بیمارستان و حتی تعهد شرکت گردشگری سلامت در آن نوشته شده است. در این قرارداد حتی به اندازه یک خط هم درباره درصد صحبت نشده است؛ زیرا به این اعتقاد دارم که درصد، اولویت دوم ما است.
اولویت اول ما این است که بیمار از چه فرآیندی وارد ایران شود. ما همیشه از معضلهای گردشگری سلامت در ایران صحبت میکنیم، اما نمیگوییم بیماری که وارد کشور میشود، یک شرکت تسهیلگر، یک بیمارستان بیمار را با چه طرز فکری تحویل میگیرد؟ بیمار را با طرز فکری تحویل میگیرد که میگوید من به ایران بروم برای درمان سرم را کلاه میگذارند یا در آنجا احتمال درگیری است و… دلیل این طرز فکر این است که بیمار تاکنون درگیر دلال بوده است. سال ۹۲ در کلینیکی که تاسیس کرده بودم بیماران عراقی بسیاری برای کاشت مو داشتم، اما امروزه این تعداد بیمار عراقی که برای کاشت مو سفر میکنند را در استانبول خواهیم دید. چرا دیگر به ایران نمیآیند؟ کاشت مو در ترکیه از ۱۵۰۰ دلار تا ۲۰۰۰ دلار است. اما در ایران بالاترین کیفیت نهایت به ۱۲۰۰ دلار تا ۱۵۰۰ برسد. آن چیزی که باعث شده است بیمار عراقی دیگر به ایران نیاید این است که او دیگر طرز فکر خوبی به ایران ندارد. ما باید برای بیمار شفافسازی کنیم و صداقت خودمان را به او نشان دهیم. من گردشگری سلامت را بهعنوان یک طرح ملی نگاه میکنم که با یک بیزنس شخصی متفاوت است پس دلال نیستم و این را باید بیمارستانها بدانند.
مطالب مرتبط:
- رقیب ما دلالها هستند!
- دلالان گردشگری سلامت، فقط به منافع کوتاه مدت خود فکر میکنند
- امان از دلالهای میدان راهآهن و بلوار قدس!
یکی دیگر از معضلهای گردشگری سلامت که نمیتوانیم بیمار را به درستی جذب کنیم این است که ما مدیا درستی نداریم. در بیمارستانهای ما عکاسی خوب و تولید محتوای مناسب انجام نشده است. ما نمیتوانیم خدماتمان و تجهیزاتمان را درست معرفی کنیم. ما در شرکت خودمان یک تیم تخصصی را ایجاد کردیم که بهصورت کاملا تخصصی این کار را انجام میدهد. درواقع این تیم هر کدام از بیمارستانها که موافقت کنند برای آنها تولید محتوا انجام میدهد. عکسهایی که در اینترنت از مراکز درمانی ما وجود دارد با واقعیت فاصله دارد. همین امر باعث میشود زمانی که بیمار به ایران میآید و به مراکز درمانی مراجعه میکند بهخاطر این عدم تطابق اعتمادش از بین برود.
ما در بخش ویزا هم مشکلاتی داریم. مخصوصا مشکلاتی را در سمت افغانستان داریم البته قسمت عمده این مشکل از آن سمت است و درصد کمتری از این مشکل به ما برمیگردد. افغانستانیها معمولا از ایران بهعنوان یک درگاه برای رفتن به سایر کشورها استفاده میکنند از این رو ترفندهای بسیاری را برای این کار انجام میدهند. یکی از کارهایی که میکنند دریافت ویزای درمانی است. همین امر باعث شده است که پروسه دریافت ویزا برای افرادی که واقعا برای درمان به ایران میآیند سخت شود. ما باید برای این موضوع فکری کنیم.
راه بعدی این هست که اتباعی که بدون برنامهریزی به قصد درمان به ایران سفر میکنند را جذب کنیم. برای اینکار باید در مرزها و فرودگاهها که معدن واسطهها است، پایگاهها و امکاناتی را ایجاد کنیم که شرکتها بتوانند در آنجا مستقر شوند و افرادی را که به قصد گردشگری سلامت به ایران میآیند را جذب کنند. آن پایگاهها هم باید تحت نظارت وزارتخانه باشد.
نکته بسیار مهم دیگری که در این صنعت وجود دارد این است که چرا گردشگری سلامت را تنها از دیدگاه خارج از ایران میبینم. درحالیکه که گردشگری سلامت داخل کشور بسیار رونق دارد و باید به آن توجه شود و این یک مزیت محسوب میشود؛ زیرا گردشگری سلامت داخل ایران به سلامت و رونق اقتصادی شهرها و شناسایی بهتر درمانها کمک میکند. بیماران ایرانی برای درمان به شهرهای مختلف سفر میکنند. برای نمونه از شهر اهواز بیماران زیادی جهت درمان به تهران سفر میکنند. چرا بیمارستانهای ما نباید برای اشخاصی که به درمان خود اهمیت میدهند و برایشان مهم است که پیش کدام پزشک و در کدام مرکز درمانی میروند و حاضر هستند مبالغی را هزینه کنند تا خدمات درمانی درستی را دریافت کنند، برنامهریزی ندارند. چرا ذهن هموطن خودمان را نباید نسبت به اینکه شما با یک مبلغ منطقی که مورد تائید وزارت بهداشت است میتوانید همیشه از یک پزشک خوب و یا از یک مرکز مورد اعتماد خدمات پزشکی و درمانی دریافت کنید، روشن نکردهایم.
یکی دیگر از مشکلات این است که زمانی بیمار از مرز زمینی به ایران میآید آیا درباره مسیر امن و تدارکاتی را که میتواند او را به مقصد برساند فکری کردهایم؟ اگر تمام این ضعفها شناسایی شوند و برای حل کردنشان برنامهریزی کنیم، آن زمان است که میتوانیم ادعای رقابت با سایر کشورهای فعال در این حوزه را داشته باشیم.
باتوجه به این موضوع که شما در ابتدا در حوزه گردشگری فعال بودهاید چه انگیزهای باعث شد تا به سمت گردشگری سلامت بیایید؟
من همیشه دغدغهای داشتهام که دنبال نقاط ضعف یک بیزنس باشم و بتوانم آن نقطه را برطرف کرده و به سوددهی بالاتری برسم. البته بگویم تنها سوددهی هدف من نیست، به نظر من اگر پشت آن سوددهی تفکری باشد برای اقتصاد کشور سازنده است. اگر تنها سود را ببنیم پس بهدنبال منفعت طلبی هستیم که همین امر بازار را ناسالم میکند. اما اگر منطقی در پشت برنامهها و رفع نواقص وجود داشته باشد میتواند سازنده باشد. آن زمانیکه من تنها در زمینه گردشگری کار میکردم یکی از بزرگترین معضلات ایران در بخش ورود یا in coming بود. به دلایل بسیاری بخش ورود گردشگر خارجی و ارزآوری بسیار کم بود. این نقطه ضعفی بود که باید دلایل آن شناسایی و برایشان چاره سازی میشد. آن قسمت از مشکلات این سیستم که به شرکت گردشگری ارتباط دارد در بخش سیاستگذاری است. هر شرکت گردشگری در حد توانایی خودش میتواند سیاستگذاری کند. اگر آن سیاستگذاری خلاقانه باشد، قطعا گسترش پیدا میکند و در بازه زمانی به سطح کلان خواهد رسید. در آن زمان من تحقیقاتی را در بازار ایران و خارج از ایران انجام دادم.
بارها گفته شده این حرفها شعارگونه است اما بهنظر من زمانیکه همه باهم بشینیم و درباره تبدیل شدن به یک برند مطرح و جهانی صحبت و برنامهریزی کنیم قطعا تمام این موارد به بهترین شکل انجام خواهد شد. برای نمونه در شهر مشهد ۵ بیمارستان با مشارکت یکدیگر در نمایشگاهها در قالب یک غرفه مشخص شرکت میکنند.
با توجه به این تحقیقات متوجه شدم که در بخش سلامت میتوانیم ورود و In coming را در کشور گسترش بدهیم؛ زیرا میتوان این کار را فارغ از هر قانون و تحریمی در دنیا گسترش داد. بنابراین تصمیم گرفتم در این حوزه فعالیت کنم. در سال ۸۷ با هیئتی از ازبکستان آشنا شدم و موضوع سلامت را با آنها درمیان گذاشتم، که ما در ایران و از طریق شرکت میتوانیم خدماتی را در حوزه درمان به شما ارائه دهیم که با استقبال این هیئت مواجه شد. در همان سال با چند مرکز درمانی صحبت کرده و قرارداد بستم و سپس کار درمان این تیم را در ایران انجام شد. اما درحال حاضر حساسیت این کار بسیار بیشتر از گذشته است؛ زیرا دنیا فهمیده است که این قسمت از گردشگری با نام گردشگری سلامت درآمدزایی بسیار زیادی دارد تا جایی که باعث رونق اقتصادی یک کشور خواهد شد. ما میگوییم گردشگری سلامت اما زیرمجموعهای که به این صنعت متصل است و چرخه اقتصادی را برای آن ایجاد میکند بسیار گسترده است. همین عوامل باعث شد که ما در فکر این موضوع باشیم و کارمان را در این حوزه گسترش دهیم و اکنون بهصورت تخصصی بر روی آن کار میکنیم.
با توجه به تحقیقات شما درباره این صنعت و فعالیتهایی که در چند سال اخیر داشتید ظرفیت گردشگری سلامت بهخصوص گردشگری پزشکی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
دو موضوع وجود دارد. اگر ما در قاب مقایسه قرار بگیریم، فاصله بسیار زیادی با کشورهایی که در این صنعت حرفی برای گفتن دارند، داریم. اما اگر بخواهیم از داخل کشور به این سیستم نگاه کنیم، فاصله زیادی نداریم. به این معنا که اگر ما با چند سیاست ساده و بهدرستی وارد این بازار شویم، با سرعت بسیار بالایی در این صنعت رشد خواهیم کرد. به دلیل اختلاف ارزی که اکنون در کشور ایجاد شده است، برای گردشگران خارجی به صرفه اقتصادی است که از خدمات درمانی و پزشکی ایران استفاده کنند. برای استفاده از این موقیعت باید بیمارستانها و شرکتهای تسهیلگری در این سیستم آموزش ببینند. حتی باید طرحهایی را مطرح کنیم تا بتوانیم از پتانسیل اشخاصی که در این سالها بدون مجوز، بیمار به کشور آوردهاند استفاده کنیم. من با تعدادی از این افراد صحبت کردم و آنها از اینکه ساماندهی شوند و اعتباری در این صنعت داشته باشند استقبال کردند. باید این افراد را شناسایی کرد، چرا که در کشورهای همسایه این موضوع ایجاب میکند که به صورت فردی هم وارد بازارشان شویم.
یکی از مشکلات ما در این صنعت عدم اعتماد اتباع کشورهایی مانند عراق است که زندگیهای بسیار سنتی دارند و بهطور معمول هم از طریق شرکتها و پلتفرمهای آنلاین برای سفر به ایران جهت امور پزشکی اقدام نمیکنند. آیا برای جلب اعتماد این افراد طرحی را دارید؟
در یک بیزنس در وهله اول باید بازار هدفمان را شناسایی کنیم. خلقو خو و فرهنگ آنها را بشناسیم. باید متوجه بشویم چگونه میشود اعتماد یک جامعه را بهدست آورد. مسلما ما باید درخصوص کشورهای عربی که به روش سنتی و معمولا به واسطه دلالها به ایران سفر میکنند و یا حتی به صورت حضوری خودشان در شهرهایی مانند اهواز به بیمارستان مراجعه میکنند و کارهای درمانشان را انجام میدهند، چند مورد را انجام دهیم. ما باید از بدنه خودشان افرادی را انتخاب کنیم، چراکه خودشان به خودشان اعتماد میکنند. با این کار باعث میشویم اعتماد اولیه شکل بگیرد. این شخص بهعنوان یک فیلتر میتواند افراد یک جامه را به سمت یک شرکت معتبر هدایت کند.
راه بعدی این هست که اتباعی که بدون برنامهریزی به قصد درمان به ایران سفر میکنند را جذب کنیم. برای اینکار باید در مرزها و فرودگاهها که معدن واسطهها است، پایگاهها و امکاناتی را ایجاد کنیم که شرکتها بتوانند در آنجا مستقر شوند و افرادی را که به قصد گردشگری سلامت به ایران میآیند را جذب کنند. آن پایگاهها هم باید تحت نظارت وزارتخانه باشد.
راه سوم این است که آموزشهایی به شرکتهای گردشگری سلامت و مراکز درمانی داده شود که بتوانند با سیاستهای خاص بیمارانی که تنها و یا با دلالها به مراکز درمانی مراجعه میکنند را به سمت شرکتها سوق بدهند.
کار دیگری که میتوان انجام داد این است که وزارت بهداشت، نشستی را برای مراکز درمانی فعال در این صنعت و شرکتهای گردشگری سلامت برگزار کند. در این نشست تدابیری صورت بگیرد تا تمام این مراکز فعال بهصورت یک تیم واحد در این صنعت با یکدیگر همکاری کنند. ما برای اینکه به سطح مطلوبی در صنعت گردشگری سلامت جهان برسیم باید هزینه مالی و زمانی بسیاری را صرف این کار کنیم. اما زمانی که این تیم واحد شکل بگیرد همه باهم در قالب این تیم میتوانیم در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کنیم و خودمان را به دنیا معرفی کنیم و این صنعت را برای ایران به جایگاه بالایی برسانیم. بارها گفته شده این حرفها شعارگونه است اما بهنظر من زمانیکه همه باهم بشینیم و درباره تبدیل شدن به یک برند مطرح و جهانی صحبت و برنامهریزی کنیم قطعا تمام این موارد به بهترین شکل انجام خواهد شد. برای نمونه در شهر مشهد ۵ بیمارستان با مشارکت یکدیگر در نمایشگاهها در قالب یک غرفه مشخص شرکت میکنند.
در این صنعت ناهماهنگی بین بیمارستانها و آژانسها و شرکتهای تسهیلگر درمان وجود دارد. آژانسها و شرکتها میگویند مراکز درمانی با ما همکاری نمیکنند، از آن سو مراکز درمانی میگویند ما بیماران خود را از راههای مختلف جذب میکنیم و آنها باید تلاش بیشتری برای جذب بیمار داشته باشند. به نظر شما برای بهبود این رابطه چه باید کرد؟
این موضوعات زنجیروار به هم متصل هستند. ما تا زمانیکه با یکدیگر متحد نشویم این صحبت کاملا درست است. درواقع همانطور که یک شرکت به منافع خود فکر میکند، بیمارستان هم تنها به منافع خودش فکر میکند. اما اگر اتفاقی در این صنعت بیفتد تا بیمارستانها با یکدیگر و شرکتها با یکدیگر مشارکت کنند، آن زمان تبلیغات مشترک، برگزاری سمینارهای مشترک، نمایشگاهها و… معنا پیدا میکند. آن زمان میتوانند تیمها و کارگروههای مشتکل از پزشکان، مشاورین و کارگذارهای این صنعت را جهت تبلیغات و پرزنت کردن افراد در کشورهای مختلف تشکیل دهند و راهی کشورهای اروپایی و آسیای شرقی شوند و بتوانند از آن کشورها امتیازهایی را بگیرند. درحال حاضر کشور هند این کار را انجام میدهد و در این زمینه بسیار موفق عمل کردهاند. تا زمانیکه ما در این صنعت متحد نشویم هزینه کردن چه برای شرکتها و چه برای بیمارستانها به صورت گروهی هیچ توجیه اقتصادی ندارد و هیچ منطقی پشت آن نیست. این صنعت یک تجارت است؛ زیرا همه این فعالیتها انجام میشود تا بتوانیم به ارز آوری از این صنعت برسیم که در ادامه رونق اقتصادی را در پی خواهد داشت. اگر زود به داد این مشکل نرسیم از دست خواهد رفت و آن موقع است که این صنعت به سمت سیاستهای اشتباه میرود.
بهنظر شما بهعنوان یک شرکت تسهیلگر در گردشگری سلامت، وجود آژانسهای مسافرتی را در این صنعت چگونه میبینید و تعامل شرکتها با آژانسها تا چه اندازه میتواند در بهبود این صنعت سازنده باشد؟
اگر به شرکتهای گردشگری و آژانسها آموزش دهیم که چگونه جذب بیمار را انجام دهند، وجود هر دو اینها در این صنعت هیچ ایرادی ندارد که هیچ منفعت هم دارد؛ زیرا بازیگران جذب بیمار شرکتها و آژانسها هستند. شرکتهای گردشگری در بازار بینالملل کار میکنند. ما برای آنکه بتوانیم صنعت گردشگری سلامت را در ایران گسترش دهیم باید از این توانایی استفاده کنیم. باید با یکدیگر به اتحادی قوی برسیم. این اتحاد یک سیاست است. اگر این اتحاد شکل نگیرد و کار بیرویه انجام شود باعث میشود افرادی در این سیستم بهعلت منفعتطلبی، سیستم دلالی را ترویج دهند و آن زمان این صنعت آلوده میشود. شرکتهای گردشگری میتوانند با حضور در دورههای گردشگری سلامت آمادگی خودشان را بیشتر از قبل کنند. در این بین حتی شرکتهای گردشگری سلامت میتوانند با شرکتهای گردشگری مشارکت کرده و از تجربیات یکدیگر استفاده کنند. ما برای رشد در این صنعت باید چندین مدل را دنبال کنیم. نباید تنها از یک مدل پیروی کنیم و جلو ببریم.
به نظر شما تبلیغات و برندینگ در این صنعت چگونه باید باشد تا ظرفیت ایران در گردشگری سلامت را در دنیا به خوبی نشان دهد؟
در این صنعت علاوه بر بازاریابی در صفحات مجازی مانند اینستاگرام و فیسبوک و همچنین تاسیس دفاتری در کشورهای هدف و مشارکت وزارت امور خارجه برای اینکار، راهکار دیگری هم وجود دارد که از آن غافل هستیم. در تهران و شهرستان ها هتل ها می توانند درگاه جذب خوبی برای ما باشند و نباید از این فرصت غافل شد.
گفتوگو: افروز کریمی