به بیمار خارجی سوبسید ندهیم!

گفت‌وگو با علیرضا جباری، فعال و پژوهشگر گردشگری سلامت

علیرضا جباری پژوهشگر حوزه گردشگری سلامت، نزدیک به ۱۲ سال سابقه فعالیت پژوهشی در حوزه مدیکال توریسم دارد. او دارای مدرک دکتری مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی است و رساله دکتری خود را با موضوع طراحی الگوی گردشگری پزشکی ایران انجام داده است. جباری درحال‌حاضر دانشیار گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. او باتوجه به پژوهش هایی که در این صنعت انجام داده است معتقد است که پژوهشگران نقش وسیعی را در این صنعت بازی می‌کنند و مشکلات این سیستم باید با توجه به پژوهش های آنان بررسی و رفع گردند. با او درباره نقش پژوهشگران و تاثیر پژوهش در صنعت گردشگری سلامت گفت‌وگو کرده‌ایم.

نقش پژوهش در گردشگری سلامت چیست؟

نقش پژوهش در تمام صنعت‌ها به یک صورت است. درواقع زمانی که برای ما پرسش‌هایی پیرامون موضوعی خاص مطرح می‌گردد و نتوانیم با بیان ساده به آنها پاسخ دهیم، پرسش‌ها تبدیل به موضوعات پژوهشی می‌شوند. به‌طور ‌معمول این پرسش‌ها توسط سازمان‌های مرتبط و یا براساس علاقه‌مندی افراد جهت افزایش دانش و آگاهی مطرح و نتایج آن در قالب گزارش، پایان‌نامه و رساله دکتری به صورت آکادمیک منتشر می‌شود. در سطح وسیع‌تر می‌توانیم انعکاس این یافته‌ها را به‌صورت مقاله در مجله‌های علمی پژوهشی ایرانی منتشر کنیم. همچنین می‌توانیم این مقاله‌ها را به زبان انگلیسی در سطح بین‌المللی به چاپ برسانیم. این موضوع در مورد گردشگری سلامت هم اینگونه صدق می‌کند.

اکنون بیشتر بیمارانی که وارد کشور می‌شوند عمدتا از کشورهای همسایه هستند. به این دلیل که زیرساخت‌های درمانی کشورشان با مشکلاتی مانند جنگ و یا مشکلات اقتصادی مواجه است. بنابراین با فروکش کردن جنگ‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی آنها امکان آنکه بازارمان را در این حوزه از دست دهیم بسیار زیاد است. بنابراین اگر قرار باشد در گردشگری سلامت بازار پایداری داشته باشیم باید برنامه‌ریزی‌های دقیق صورت گیرد.

با این رویکرد، وضعیت پژوهش در صنعت گردشگری سلامت ایران را چطور می‌توان ارزیابی کرد؟

تاکنون پژوهش‌های متعددی در حوزه گردشگری سلامت انجام شده است. این پژوهش‌ها در ابتدا از وزارت علوم و دانشگاه‌هایی که رشته گردشگری را تدریس و در مقاطع کارشناسی ارشد دانشجو می‌پذیرفتند، شروع شد؛ زیرا گردشگری سلامت شکل و گونه‌ای از گردشگری است. دامنه این موضوع به‌دلیل آنکه واژه سلامت را یدک می‌کشد مورد توجه علاقه‌مندان در حوزه بهداشت قرار گرفت و در این وزارتخانه بر روی این موضوع فعالیت‌ها و پژوهش‌هایی نیز صورت گرفت. البته این به این ‌معنا نیست که تمامی پژوهش‌هایی که در حوزه گردشگری سلامت انجام شده است تنها توسط محقیقن و پژوهشگران این وزارتخانه صورت گرفته است. به‌طورکلی افرادی که به حوزه گردشگری سلامت علاقه‌مند بودند، موضوع و زمینه پژوهش‌های شانرا بیمارستان‌ها و مراکز دارای خدمات حوزه گردشگری پزشکی قرار دادند و در این زمینه دست به پژوهش زدند.

آقای جباریبا توجه به پژوهش‌هایی که در این حوزه صورت گرفته است انواع گردشگری سلامت را چگونه تعریف می‌کنید؟

گردشگری سلامت از سه نوع گردشگری تشکیل شده است. اولین شکل آن بحث گردشگری به منظور تندرستی است. تحت عنوان Wellness tourism. در این نوع از گردشگری فرد احساس ناخوشی و بیماری ندارد و صرفا برای ارتقای سلامت دست به گردشگری می‌زند. در این گردشگری شخص با بهره‌گیری از موهبت‌های طبیعی مانند آب‌وهوا، استفاده از آب‌های گرم و معدنی، دریا، استفاده از گل‌ها و لجن‌های طبیعی و… مانع بروز برخی بیماری‌ها می‌شود.

بحث بعدی که بسیار مهم است و از آن غافل هستیم، قیمت‌گذاری خدمات است. در کشور دو یارانه بخش عمومی و بخش یارانه اختصاصی در بخش سلامت داریم. این به این معنا است که اگر هزینه بخش سلامت در کشور پایین است، یعنی دولت در جایی یارانه می‌دهد. پس زمانی که می‌خواهیم این خدمات را بفروشیم و از آن سود کسب کنیم، نمی‌توانیم با قیمت‌های تمام شده خودمان با گردشگران سلامت وارد معامله شویم. بلکه باید قیمت‌ها را به‌روزرسانی کرده و یارانه را از آن خارج کنیم. پس از واقعی کردن ارزش و قیمت‌ها باید قیمت‌گذاری صورت گیرد.

بخش دوم بحث گردشگری، گردشگری درمانی با استفاده از منابع طبیعی یا Curative tourism است. استفاده از منابع طبیعی مانند نور خورشید، آب‌وهوا، استفاده از آب‌های گرم و معدنی، لجن‌ها و گل درمانی و… به منظور التیام و بهبود برخی از بیماری‌ها است. شکل سوم این گردشگری، گردشگری پزشکی یا medical tourism است. استفاده از خدمات درمانی و تشخیصی کشور مقصد به‌منظور بهبود بیماری گردشگر است. دو شاخه گردشگری تندرستی و گردشگری درمانی با استفاده از منابع طبیعی ارتباط چندانی با وزارت بهداشت ندارد و به‌طور معمول دانشجوها و پزوهشگران خارج از این حوزه در این کار پژوهش کرده‌اند. سابقه استفاده از آب‌وهوا و منابع طبیعی به‌منظور پیشگیری و درمان به چندین سال قبل بازمی‌گردد و چندان جدید نیست. اما آن چیزی که ما به‌عنوان گردشگری پزشکی از آن یاد می‌کنیم در سال ۱۹۹۷ در دنیا شروع شد و درحال حاضر درحال ورود به دهه سوم خود است.

    مطالب مرتبط:

به نظر شما چگونه می‌توان از پژوهش‌هایی که در این حوزه انجام می‌شود مفیدتر استفاده کرد؟

ما در علم چند دسته پژوهش داریم، دسته‌ای از پژوهش‌ها هستند که به آنها پژوهش‌های بنیادی می‌گویند. این پژوهش‌ها صرف‌نظر از اینکه چه نوع استفاده و کاربردی دارند، بیشتر برای ایجاد یک مفهوم و دانش و گسترش آن دانش استفاده می‌شود.

نوعی از پژوهش‌ها جنبه کاربردی دارند. در این دسته از پژوهش‌ها، سازمان و یا موسسه ای دچار مشکلاتی است و آنان با استفاده از پژوهش‌های مرتبط مشکلات را حل می‌کنند. با توجه به این موارد اگر بخواهیم از پژوهش‌هایی که در این حوزه انجام می‌شود استفاده بهتری برای توسعه این صنعت در کشورمان کنیم، باید سازمان‌هایی که در این زمینه سیاست‌گذار و ذینفع هستند موضوعات و پرسش‌هایشان را مشخص و اعلام کنند. تا پژوهشگران معطوف به این موضوعات و پرسش‌ها پژوهش‌هاییرا انجام دهند.

با توجه به مواردی که مطرح شد اینکه افرادی به‌عنوان گردشگر پزشکی از خدمات سلامت کشور ما استفاده کنند، بالقوه خوب است اما پرسش‌های بسیاری وجود دارد که اگر ما برای آنها  فکری نکنیم، این موضوع قطعا نه‌تنها برای ما ارزش آفرین نیست بلکه زیان‌هایی را به جامعه محلی و جامعه کشور خودمان نیز وارد می‌کند.

مدتی است که نهادی تحت عنوان شورای راهبردی گردشگری سلامت در کشور تشکیل شده است. این شورا قرار است که سیاست‌گذاری‌هایی را در این حوزه انجام دهد. بنابراین اگر قرار است اتفاقی در این حوزه بیفتد و الویت‌های پژوهشی مشخص شود قاعدتا توسط این شورا و با استفاده از سازمان‌ها و وزارتخانه‌هایی که در این زمینه ذینفع هستند و همچنین سایر نهادهایی که به‌عنوان تسهیل‌گر حضور دارند مانند وزارت امورخارجه باید صورت گیرد. آنان باید با مشارکت یکدیگر الویت‌های پژوهشی را استخراج و اعلام کنند و سپس با حمایت‌های مالی در این زمینه از  پژوهشگران بخواهند تا بر روی این موضوعات تحقیق، تفحص و پژوهش انجام دهند. اما لازمه این کار این است که پژوهش در سطح کلان کشور تبدیل به یک دغدغه شود. یکی از موضوعاتی که وجود دارد این است که در این دولت و دولت‌های قبل بحث تنوع صادراتی و قطع وابستگی به صنعت نفت  مطرح بود. یکی از موضوعاتی که منجر به تنوع سبد صادراتی می‌شود بحث گردشگری به‌طور عام و بحث گردشگری سلامت و به‌طور مشخص گردشگری پزشکی است. برخلاف مباحثی که مطرح شد اما در عمل چندان به این موضوع پرداخته نشد و جز برنامه‌های اصلی دولت‌ها قرار نگرفت.

کدام ارگان‌ها و سازمان‌ها تاثیر مثبتی در پیشرفت پژوهش‌های حوزه گردشگری سلامت دارند؟

موضوعی که من  در رساله خود نیز انجام داده‌ام به این سوال پاسخ می‌دهد. ما نهاد‌هایی داریم که این نهادها نقش سیاست‌گذار، حامی و ناظر را دارند. درکنار آن نهادهایی هستند مانند دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی که از نظر علمی به‌عنوان مجموعه‌های حامی و پشتیبان در جایی که ما با خلا دانشی مواجه هستیم، می‌توانیم از توان آنها استفاده کنیم. اما در حال حاضر بحث مهمی در این حوزه وجود دارد و آن این است که به طور مشخص متولی گردشگری سلامت به طور اعم و گردشگری پزشکی به‌طور اخص مشخص نشده است.

 این دعوایی بین سازمان میراث فرهنگیگردشگری و وزارت بهداشت است. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری می‌گوید انواع گردشگری مانند گردشگری طبیعت گردی، گردشگری مذهبی و زیارتی و… جز زیرمجموعه‌های این سازمان هستند، گردشگری سلامت هم شکل دیگری ازگردشگری است که با این تفاسیر قطع به یقین متولی گردشگری سلامت هم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواهد بود. وزارت بهداشت در اینباره می‌گوید در آنجایی که موضوع پزشکی و درمان مطرح می‌شود یعنی گردشگری پزشکی، وزارت بهداشت به‌عنوان سیاست‌گذار مطرح می‌شود.

زمانی که گردشگر وارد کشور می‌شود و از خدمات عمومی استفاده می‌کند، یعنی ما به آن هم سوبسید پرداخت می‌کنیم و همه چیز برای آن شخص هم بسیار ارزان تمام می‌شود. این موضوع به آن معنا است که گردشگر هم از سوبسید عمومی استفاده می‌کند و هم در بخش پزشکی از سوبسید بخش سلامت استفاده می‌کند.

بنابراین آن قسمت از گردشگری سلامت که بوی درمان، خدمات درمانی و تشخیص می‌دهد وزارت بهداشت متولی آن است. متاسفانه این دعوا بین این دو نهاد دولتی تاکنون به سرانجامی نرسیده است. و اگر سیاست‌ها را دنبال کنیم این موضوع به‌وضوح دیده می‌شود. در حوزه بیمارستان‌ها و مراکز درمانی وزارت بهداشت گفته است، هر مجموعه‌ای که خواهان کار در حوزه گردشگری پزشکی است باید از وزارت بهداشت مجوزی را دریافت کند. این مراکز باید بخشی به‌نام واحد بیماران بین‌الملل یا IPD تاسیس کرده و استانداردهای موردنظر وزارت بهداشت را رعایت کنند. این وزارتخانه پس از بررسی و تائید این بخش مجوز کار در گردشگری سلامت را برایشان صادر می‌کند. اما سوالی مطرح می‌شود اینکه گردشگری پزشکی را چه کسی مدیریت کند؟ منظور موضوع بلیط، هماهنگی، رفت‌وآمد و … است. که در اینجا آژانس‌های گردشگری وارد کار می‌شوند.

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این خصوص قوانینی را برای آژانس‌هایی که خواهان کار در این حوزه هستند وضع کرده است که باتوجه به آن هر آژانسی که می‌خواهد در این صنعت فعالیت کند باید فردی را نیز به‌عنوان پزشک در مجموعه خود داشته باشد و همچنین دوره‌های ویژه‌ گردشگری سلامت را در این سازمان بگذراند. با توجه به این موارد هیچ نهاد و یا ارگانی نیست که متولی این موضوع باشد؛ زیرا وزارت بهداشت در بیمارستان‌ها خود به‌تنهایی وارد عمل شده و برای آنها قانون‌گذاری می‌کند و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در آژانس‌های مسافرتی به‌گونه‌ای دیگر عمل کرده و آنها را موظف به اجرای قوانین مدنظرشان در این حوزه می‌کند. در مجموع سیاست‌گذار این سیستم مشخص نیست. برای حل این مشکل شورای راهبردی گردشگردی سلامت تشکیل شد. اما به‌نظر من تاسیس این شورا کار را کمی مشکل‌تر می‌کند. کسانی که باید پرسش‌ها و موضوعات را در این حوزه مشخص کنند، وزارت بهداشت و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است. هر دو نهاد با موضوعات و مشکلات متعددی مواجه هستند.

با توجه به موضوعات و مشکلات این صنعت در هر دو نهاد دولتی این حوزه با چه پرسش‌هایی مواجه است؟

در مبحث پزشکی و سلامت از سوی وزارت بهداشت این پرسش‌ها مطرح می‌شود: مبنای محاسبه تعرفه‌ها درمانی گردشگری سلامت چیست؟ چون ما چه در بخش خصوصی چه در بخش دولتی سوبسید پرداخت می‌کنیم. بنابراین نمی‌توانیم خدمات را با سوبسید به گردشگر پزشکی بدهیم؛ زیرا اگر این کار را انجام دهیم عملا هیچ سودی حاصل کشور نمی‌شود. پس باید سیاست مشخصی برای تعرفه‌گذاری وجود داشته باشد.

بازاریابی پزشکی به این معنا نیست که یک آژانس در کشورهای مبدا تبلیغاتی را در این حوزه انجام دهد و در راستای این تبلیغات بروشور چاپ کند و خدماتی را در آن توضیح دهد. با این نوع از بازاریابی‌ها گردشگر سلامت جذب نخواهد شد.

اگر گردشگر در حین درمان با مشکلاتی مواجه شود باید به کجا مراجعه و شکایت کند؟ چگونه باید به شکایت گردشگر سلامت رسیدگی شود؟ پس باید در بحث قوانین و رسیدگی به شکایت‌های گردشگران پزشکی، سیاست‌های شفافی وجود داشته باشد.

آیا برای تمامی خدمات باید گردشگران را بپذیریم یا تنها برای ظرفیت‌های خالی مجوز پذیرفتن گردشگر سلامت صادر شود؟

 آیا مراکز خصوصی باید وارد این حوزه شوند یا مراکز دولتی ارائه‌دهنده خدمات باید به این حوزه ورود کنند؟

در حوزه گردشگری از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم این موضوعات و پرسش‌ها وجود دارد: چگونه آژانس مسافرتی با بیمارستان وارد معامله شود؟ حق‌العمل آژانس باید از سوی چه کسی پرداخت شود بیمارستان یا گردشگر سلامت؟ مبنای محاسبه این حق‌العمل چگونه است؟

گردشگران سلامت اکنون به‌صورت خودجوش و از طریق تبلیغات دهان به دهان به ایران می‌آیند. که این مدل یک مدل بسیار سنتی و غیر موثر است و موثرترین مدل هم همان راه‌اندازی دفتر در کشورهای مبداء است که از طریق این دفاتر کارهای گردشگران سلامت را تسهیل کنیم.

و پرسش‌های بسیار دیگری که در این صنعت مطرح است و نهاد سیاست‌گذاری باید وجود داشته باشد که سوال‌ها را در این حوزه مشخص کند و از پژوهشگران و مراکز دانشگاهی و پژوهشی درخواست کرده که به این پرسش‌ها پاسخ دهند. قطعا دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی به‌عنوان یک نهاد علمی می‌توانند حامی این موضوع باشند اما تا زمانی که این سوال‌ها و اولویت‌ها مشخص نباشند افراد بیشتر برای موضوع‌های موردعلاقه و انگیزه‌های خودشان دست به پژوهش زده و احتمال دارد این یافته‌ها مشکل چندانی را در عمل برطرف نکند. تصمیم بر این بود که شورای راهبردی این پرسش‌ها را مشخص کند که تاکنون این اتفاق میسر نشده است.

به‌نظر شما مشکل اصلی درباره این موضوع چیست؟

در حال حاضر حدود ۴ سال است که شورای راهبردی طراحی و تشکیل شده است اما متاسفانه ماموریت خود را به‌خوبی انجام نمی‌دهد. این شورا باید سیاست‌گذاری‌هایی را درباره مواردی که به‌عنوان پرسش مطرح کرده‌ام را انجام و تعیین تکلیف می‌کرد.

آن چیزی که در عمل در گردشگری پزشکی کشور در حال رخ دادن است این است که هر نهادی متناسب با حوزه‌اش تعدادی استاندارد را وضع کرده است. سازمان میراث‌فرهنگی و گردشگری به‌عنوان متولی آژانس‌ها برای آژانس‌ها قوانین وضع کرده و وزارت بهداشت خود را متولی بیمارستان و مراکز درمانی معرفی کرده است و برای آنها استاندارد تدوین کرده می‌کند. همچنین حلقه‌ها و سایر قطعاتی که در این پازل حضور دارند و باعث شکل‌گیری این صنعت شده‌اند خیلی شفاف نیستند.

کدام قسمت‌های این صنعت نیازمند پژوهش هستند؟ چه موضوعاتی باید بیشتر مطرح شود؟

تمامی این مواردی که تاکنون گفته‌ام ماحصل پژوهش‌ها، دانش و گفت‌وگو با افراد مختلفی در این صنعت است که خود انجام داده‌ام. اگر بتوانیم در گردشگری سلامت به‌طور عموم و به‌طور اخص در گردشگری پزشکی تبدیل به یک قطب در منطقه شویم و از این موضوع برای تنوع سبد صادراتی استفاده کنیم و همچنین کسب‌وکاری را راه انداخته و درآمدی را ایجاد کنیم، اولین سوالی که برای سرمایه‌گذار پیش خواهد آمد این است که ارزش، اندازه و حجم بازار گردشگری پزشکی ایران در یک افق ۵ تا ۱۰ ساله چقدر است؟ منظور این است که باید ببینیم در حوزه گردشگری پزشکی و سلامت تا چه میزان پول و سرمایه ردوبدل شده است؟ به صورت قطعی و یا تقریبی. و این مقادیر از چه تعداد گردشگر ایجاد شده است؟ برای نمونه ما در سال ۹۷ چند میلیارد دلار درآمد کسب کرده‌ایم و این عدد از چند گردشگر بوده است؟ سرانه تقریبی هر گردشگر سلامت یا پزشکی چقدر است؟ برای مثال بدانیم هر گردشگر پزشکی که وارد ایران می‌شود به‌طور میانگین چند هزار دلار درآمد برای ما دارد.

مورد دیگری که وجود دارد این است که مدتی است گفته می‌شود که ایران از نظر پزشکی در جایگاه بالایی قرار دارد. پرسشی در اینجا مطرح می‌شود، این داده‌ها بر اساس چه مدرکی گفته می‌شود؟

تمام این موارد نیاز به پژوهش دارد و از این طریق باید پاسخ داده شوند تا متناسب با آنها سیاست‌گذاری‌هایی نیز صورت گیرد. اکنون بیشتر بیمارانی که وارد کشور می‌شوند عمدتا از کشورهای همسایه هستند. به این دلیل که زیرساخت‌های درمانی کشورشان با مشکلاتی مانند جنگ و یا مشکلات اقتصادی مواجه است. بنابراین با فروکش کردن جنگ‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی آنها امکان آنکه بازارمان را در این حوزه از دست دهیم بسیار زیاد است. بنابراین اگر قرار باشد در گردشگری سلامت بازار پایداری داشته باشیم باید برنامه‌ریزی‌های دقیق صورت گیرد.

مشکل دیگری که در این صنعت وجود دارد، بازاریابی فعالی در حوزه گردشگری پزشکی و سلامت نداریم و بیماران به صورت خودجوش به ایران می‌آیند. ما باید اندازه ارزش و حجم بازارمان را بدانیم. باید مدل‌های مختلف و موثر بازاریابی را در بحث گردشگری سلامت و پزشکی بررسی کنیم.

بحث بعدی که بسیار مهم است و از آن غافل هستیم، قیمت‌گذاری خدمات است. در کشور دو سوبسید بخش عمومی و بخش سوبسید اختصاصی در بخش سلامت داریم. این به این معنا است که اگر هزینه بخش سلامت در کشور پایین است، یعنی دولت در جایی سوبسید می‌دهد. پس زمانی که می‌خواهیم این خدمات را بفروشیم و از آن سود کسب کنیم، نمی‌توانیم با قیمت‌های تمام شده خودمان با گردشگران سلامت وارد معامله شویم. بلکه باید قیمت‌ها را به‌روزرسانی کرده و سوبسید را از آن خارج کنیم. پس از واقعی کردن ارزش و قیمت‌ها باید قیمت‌گذاری صورت گیرد. اگر ما بخواهیم هزینه‌های حال را محاسبه کنیم این سود غیرواقعی به‌نظر می‌رسد. اما زمانی که ما سوبسیدها را در آن واقعی کنیم، متوجه می‌شویم که شاید هیچ سودی در این حوزه تاکنون نصیب ما نشده است و تنها پول‌ها و سرمایه‌‌هایمان را از این جیب به آن جیب کرده‌ایم. پس سوال و مبحث بعدی این است که ما باید تعرفه گذاریمان واقعی باشد و باید بدانیم خدمت را با چه قیمتی به گردشگر بفروشیم تا برایمان سودآوری داشته باشد. نه با این قیمتی که الان ما بر روی آن سوبسید پرداخت می‌کنیم.

پرسش دیگری که وجود دارد این است که اکنون کدام کشورها بازار هدف ایران در گردشگری سلامت هستند و ما باید بر روی کدام کشورها سرمایه‌گذاری کنیم؟

چشم‌انداز و آینده این صنعت به نوع سیاستگذاری در آن بستگی دارد. اگر من سیاستگذار این صنعت بودم، در ابتدا وضعیت سلامت کشورهای منطقه را بررسی و سپس باتوجه به نیازهای کشورهای منطقه و قابلیت و ظرفیت ایران، برای این صنعت برنامه‌ریزی کرده و به‌دنبال آن بازاریابی موثری را انجام می‌دادم.

پرسش دیگر این است که بر روی درمان کدام بیماری‌ها باید تمرکز بیشتری داشته باشیم؟ به این معنا که ما باید بیماری‌های کشورهای منطقه را بررسی کنیم و باتوجه به خلاء‌های درمانی که آنها دارند بتوانیم سیاست‌‌گذاری کنیم.

اما از مهمترین پرسش‌ها می‌توان به این اشاره کرد که ما چه خدماتی را باید به گردشگران پزشکی ارائه دهیم؟ آیا باید تمامی خدمات را به آنان داد و یا آنهایی که در آن ظرفیت خالی داریم؟

اساسا وارد کردن بیمارستان‌های دولتی در گردشگری پزشکی زمانی که بیماران ایرانی در کشور در صف انتظار قرار می‌گیرند آیا کار درستی است؟ خیر، قطعا کار درستی نیست. اگر وارد بخش خصوصی بشوند طبیعتا چه اتفاقی می‌افتد؟ درواقع زمانی که گردشگر پزشکی به این بیمارستان‌ها می‌رود و پول بیشتری را پرداخت می‌کند این باعث می‌شود که همان خدمات بخش خصوصی هم برای جامعه میزبان گرانتر شود برای این موضوع چه سیاست‌گذاری‌هایی داریم که جامعه میزبان بخاطر این موضوع دچار آسیب نشود؟

با توجه به مواردی که مطرح شد اینکه افرادی به‌عنوان گردشگر پزشکی از خدمات سلامت کشور ما استفاده کنند، بالقوه خوب است اما پرسش‌های بسیاری وجود دارد که اگر ما برای آنها  فکری نکنیم، این موضوع قطعا نه‌تنها برای ما ارزش آفرین نیست بلکه زیان‌هایی را به جامعه محلی و جامعه کشور خودمان نیز وارد می‌کند.

قانون سازمان گردشگری جهان می‌گوید که اتباع سایر کشورها از همان حقوقی که اتباع کشور مقصد برخوردار هستند باید برخوردار باشند، که با توجه به این موضوع ما نباید هزینه مازادی دریافت کنیم. این با سخن شما متفاوت است کمی بیشتر درباره آن صحبت کنید؟

در بازدید از موزه‌ها در ایران بین اتباع ایرانی و خارجی تفاوت وجود دارد. این موضوع در همه جای دنیا مرسوم است. این سخن زمانی صدق می‌کند که  مباحث فوریتی اتفاق می‌افتد. برای نمونه یک گردشگر در طی گردشگری دچار یک موضوع پزشکی شده‌ است و در اینجا یک شرایط اورژانسی وجود دارد و هیچ مرکز درمانی نباید برای ارائه خدمات درمانی به گردشگر هزینه مازادی را دریافت کند. اما زمانی که فردی برای گرفتن خدمات انتخابی دست به انتخاب مقصد و سفر می‌زند، باید قیمت واقعی را برای آن خدمات پرداخت کند.

صنعت گردشگری پزشکی مانند موضوعات بسیاری در دنیا به‌شدت تحت تاثیر موضوعات سیاسی است. کشورهایی که درآمدشان از گردشگری به‌صورت عام است اگر دچار مشکلات سیاسی چه در داخل کشور و چه در سطح بین‌الملل شوند، دچار رکودها و ورشکستگی های دوره‌ای خواهند شد. پس باید بدانیم که گردشگری پزشکی هم نیز از این امر مستثنی نیست.

زمانی که گردشگر وارد کشور می‌شود و از خدمات عمومی استفاده می‌کند، یعنی ما به آن هم سوبسید پرداخت می‌کنیم و همه چیز برای آن شخص هم بسیار ارزان تمام می‌شود. این موضوع به آن معنا است که گردشگر هم از سوبسید عمومی استفاده می‌کند و هم در بخش پزشکی از سوبسید بخش سلامت استفاده می‌کند. بنابراین اگر گردشگر سلامت بابت هزینه‌های دریافتی به ما مبلغی را پرداخت کرد و ما بدون درنظر گرفتن هزینه‌های اصلی فکر کردیم که به سود رسیده‌ایم، اشتباه کرده‌ایم؛ زیرا با این شرایط سودی وجود نداشته است. حتی امکان دارد که متضرر هم شده باشیم. متاسفانه به این موضوع کمتر پرداخته می‌شود.

بازاریابی در گردشگری سلامت بسیار ضعیف است. با توجه به مطالعات شما در حوزه گردشگری سلامت، به نظر شما چه نوع شیوه‌های بازاریابی در زمان حال می‌تواند پاسخگوی این نیاز در صنعت گردشگری سلامت باشد؟

بازاریابی در این صنعت نیاز به یک هلدینگ دارد که به‌صورت تخصصی در این حوزه فعالیت کند. بازاریابی پزشکی به این معنا نیست که یک آژانس در کشورهای مبدا تبلیغاتی را در این حوزه انجام دهد و در راستای این تبلیغات بروشور چاپ کند و خدماتی را در آن توضیح دهد. با این نوع از بازاریابی‌ها گردشگر سلامت جذب نخواهد شد. موثرترین مدل بازاریابی باتوجه به مقاله و پژوهش یکی از پژوهشگران، مدل بیمارستانی است. بیمارستانی به‌نام بامرانگراند در تایلند، در سال ۱۹۹۷ بنیانگذار بحث گردشگری پزشکی شد. این بیمارستان در بیش از ۲۰ کشور جهان دفتر دارد. این بیمارستان از طریق این دفاتر بیمارانش را غربالگری کرده و کارهای اولیه آنان را انجام می‌دهد.

سپس بیمار را به کشور تایلند و بیمارستان بامرانگراند اعزام می‌کند. بیمار پس از بازگشت به کشورش هم نیز برای پیگیری کارهای درمانی‌اش به این دفاتر مراجعه می‌کند. ما هم برای جذب گردشگر سلامت به این مدل بازاریابی نیاز داریم. این سبک تبلیغات، هم می‌تواند تنها برای یک بیمارستان  باشد و هم بیمارستان‌های مختلفی که در تخصص‌های مختلفی فعالیت می‌کنند، می‌توانند با یکدیگر سرمایه مشترکی را داشته باشند و دفاتری را در کشورهای مبدا گردشگری سلامت ایران راه‌اندازی کنند.

     مطالب مرتبط:

گردشگران سلامت اکنون به‌صورت خودجوش و از طریق تبلیغات دهان به دهان به ایران می‌آیند. که این مدل یک مدل بسیار سنتی و غیر موثر است و موثرترین مدل هم همان راه‌اندازی دفتر در کشورهای مبداء است که از طریق این دفاتر کارهای گردشگران سلامت را تسهیل کنیم.

تبلیغات در رسانه‌های آنلاین چطور می‌تواند در این حوزه کمک کننده باشد؟

این موضوع هم نیاز به پژوهش دارد. ما در ابتدا باید ببینیم ضریب نفوذ اینترنت در کشورهایی که مبدا گردشگری پزشکی ما هستند چقدر است؟ مورد بعدی مدل رفتاری آدم‌ها چگونه است؟ به این معنا که ما در سال ۹۷ در ایران کم‌کم یاد گرفتیم که چگونه به‌صورت الکترونیکی خرید کنیم. اما این موضوع در حوزه پزشکی متفاوت است و خرید خدمت سلامت به این سادگی نیست. فردی که می‌خواهد از این طریق مقصد، پزشک و بیمارستانی را انتخاب کند باید کاملا به سایت اطمینان داشته باشد و همچنین چندین نفر که توسط آن مرکز درمانی مورد درمان قرار گرفته‌اند را دیده باشد. در اصل تا به درجه‌ای از اطمینان نرسیده باشد صرفا با دیدن سایت و شبکه اجتماعی و… نمی‌تواند بیمارستان و پزشکش را انتخاب کند.

ایران در بسیاری از رشته‌های پزشکی و درمان‌ها در رتبه بالایی قرار دارد اما آنچه که بیشتر درباره ایران مطرح است جراحی‌های زیبایی است، چه عاملی باعث این شناخت شده است و چرا در حوزه‌های درمانی و پزشکی به‌آن صورت مطرح نیست؟

برای پاسخ دادن به این پرسش باید سیمای گردشگری پزشکی را ببینیم. به این معنا که باید بخش‌های گردشگری پزشکی را بشناسیم و ببینیم چه قسمت‌هایی در این حوزه مرسوم است. هر بیماری که وارد ایران می‌شود تا خدماتی را در حوزه پزشکی و درمان دریافت کند را نمی‌شود گردشگر پزشکی نامید. گردشگر پزشکی تعریف دقیقی دارد. اینکه فردی به نیت برخورداری از خدمات تشخیصی یا درمانی به‌صورت داوطلبانه وارد کشور دیگری می‌شود و در این ماجرا هیچ سازمانی که مسئول سلامتی آن فرد است تسهیل کننده نیست. با این تعریف وقتی وارد حوزه گردشگری پزشکی و بازار می‌شویم خدماتی در این دسته قرار می‌گیرند که بحث دوره نقاهت در آن مطرح نباشد. بنابراین قسمت اعظم گردشگری پزشکی خدمات زیبایی است. یک قسمت دیگر خدمات ناباروری، چشم‌پزشکی و دندانپزشکی است. موارد دیگری مانند جراحی‌های قلب، پیوندهای کلیه و یا کبد و… قسمت کوچکی از بازار گردشگری پزشکی را دردنیا تشکیل می‌دهند؛ زیرا اول این که هماهنگ کننده‌ای در کشور مبدا این کار را انجام می‌دهد. دوم این که این موارد دوره نقاهت طولانی دارند.

به‌نظر شما چه نوع تبلیغات و بازاریابی‌هایی باید صورت گیرد تا از خاور دور و اروپا گردشگر سلامت جذب کنیم؟

گردشگری پزشکی بازاری است که باتوجه به خدمت پزشکی که توسط گردشگر سلامت استفاده می‌شود، معنا و مفهوم پیدا می‌کند و باید مقرون به‌صرفه باشد. زیرا این بازار چند محرک دارد که شامل هزینه و کیفیت می‌شود. درواقع زمانی که گردشگر سلامت از خدمات گردشگری پزشکی استفاده می‌کند با توجه به خدمتی که دریافت می‎کند باید برایش مقرون به‌صرفه باشد. به‌عنوان مثال اگر شخصی میخواهد از خدمات دندانپزشکی ایران استفاده کند باید هزینه اقامت، خوراک و رفت‌وآمد به‌گونه‌ای باشد که برای شخص کاملا به‌صرفه باشد؛ زیرا اگر این‌گونه نباشد شخص این خدمات را در کشور خود دریافت می‌کند. پس بنابراین نباید توقع داشته باشیم کسی از کشور چین برای دریافت خدمت پزشکی به ایران بیاید. باتوجه به  این موارد می‌شود گفت یکی دیگر از شاخص‌های بازار گردشگری پزشکی منطقه‌ای بودن آن است.

ما باید رفتار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیریمان در سطوح مختلف کشور مبتنی بر مستندات باشد. تا این رفتار تبدیل به یک رفتار روزانه و رفتار نرم در جامعه نشود عملا شکاف بین پژوهشگر و مسئولین و نهادهای اجرایی، سیاست‌گذار و برنامه‌ریز کماکان به‌قوت خودش باقی خواهد ماند. 

گردشگری برای استفاده از خدمات پزشکی به دو صورت است. یک شکل آن که از قدیم مرسوم بوده است همان مسافرت پزشکی است. برای نمونه ایرانیانی که برای درمان به اروپا سفر می‌کنند. اسم این گردشگر پزشکی نیست. در اصل افرادی که از کشورهای درحال توسعه برای دریافت خدماتی که در کشور خودشان وجود ندارد یا کیفیت پایینی دارد وارد کشور‌های توسعه یافته می‌شوند گردشگر پزشکی نیستند بلکه مسافر پزشکی محسوب می‌شوند. مورد بعدی افرادی که از کشورهای توسعه یافته وارد کشورهای درحال توسعه می‌شوند به دلیل ارزان‌تر بودن و کیفیت یکسان خدمات، که گردشگر پزشکی نامیده می‌شود.

مورد دیگری که وجود دارد این است که مدتی است گفته می‌شود که ایران از نظر پزشکی در جایگاه بالایی قرار دارد. پرسشی در اینجا مطرح می‌شود، این داده‌ها بر اساس چه مدرکی گفته می‌شود؟ گاهی گفته می‌شود که از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس برای درمان به ایران می‌آیند؛ زیرا به خدمات درمانی یک پزشک کاملا اعتقاد دارند که این خود یک بحث است. اما موضوع دیگری است که می‌گویند تخصص و مهارت پزشکان ایرانی در همه حوزه‌ها نسبت به کشورهای اروپایی بالاتر است این مقایسه براساس چه سندی صورت گرفته است؟ در حوزه کشورهای عربی می‌توان گفت که بین پزشک عرب و پزشک ایرانی، ایرانی را ترجیح می‌دهند. اما گاهی است که انتخاب‌های دیگری نیز داریم. بنابراین زمانی که ما از انتخاب‌ها و مقایسه‌ها صحبت می‌کنیم کاملا نسبی است و شامل همه خدمات هم نمی‌شود. این مقایسه در چه خدمتی است و با چه تجهیزاتی مقایسه می‌کنیم. در آمریکا هم برای جراحی پلاستیک بینی، ایران به‌عنوان یک مقصد در این حوزه معرفی می‌شود. اما قطعا برای خدمات زیبایی دیگری ایران را معرفی نمی‌کند.

شما به‌عنوان یک پژوهشگر چشم‌انداز این صنعت را چگونه می‌بینید؟

چشم‌انداز و آینده این صنعت به نوع سیاستگذاری در آن بستگی دارد. اگر من سیاستگذار این صنعت بودم، در ابتدا وضعیت سلامت کشورهای منطقه را بررسی و سپس باتوجه به نیازهای کشورهای منطقه و قابلیت و ظرفیت ایران، برای این صنعت برنامه‌ریزی کرده و به‌دنبال آن بازاریابی موثری را انجام می‌دادم.

صنعت گردشگری پزشکی مانند موضوعات بسیاری در دنیا به‌شدت تحت تاثیر موضوعات سیاسی است. کشورهایی که درآمدشان از گردشگری به‌صورت عام است اگر دچار مشکلات سیاسی چه در داخل کشور و چه در سطح بین‌الملل شوند، دچار رکودها و ورشکستگی های دوره‌ای خواهند شد. پس باید بدانیم که گردشگری پزشکی هم نیز از این امر مستثنی نیست.

مورد دیگری که بسیار مهم است این است که بیشتر گردشگران سلامتی که به ایران می‌آیند از کشور عراق هستند و این کشور به‌علت جنگ در حوزه سلامت با نابه‌سامانی‌هایی روبه‌رو است. اگر کشور عراق در طی زمان در حوزه سلامت ارتقا پیدا کند قطعا این بازار را از دست خواهیم داد. بنابراین باید برای حفظ و گسترش این صنعت بازار بزرگتری را بسازیم. که این امر مستلزم برنامه‌ریزی و بازاریابی‌های قوی‌تری است. همچنین باید بر روی خدماتی از گردشگری پزشکی سرمایه‌گذاری کنیم که مزیت رقابتی داریم. این مزیت شامل قیمت، کیفیت و… است.

نقش رسانه‌ها در حوزه پژوهش چیست؟

رسانه می‌تواند شکاف‌ها را کمتر کند. در حال حاضر تعدادی از پژوهشگران در کشور کار پژوهشی انجام می‌دهند و از سوی دیگر سازمان‌هایی داریم که با مشکلاتی نیز مواجه هستند. هر عاملی که بتواند این دو را به‌هم نزدیک کند طبیعتا می‌تواند منابع پژوهشی را بهتر مدیریت کند. در اینجا رسانه می‌تواند این تکلیف را داشته باشد.

مورد دیگری که بسیار اساسی است و فقط معطوف به پژوهش در حوزه گردشگری پزشکی نیست. ما باید رفتار تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیریمان در سطوح مختلف کشور مبتنی بر مستندات باشد. تا این رفتار تبدیل به یک رفتار روزانه و رفتار نرم در جامعه نشود عملا شکاف بین پژوهشگر و مسئولین و نهادهای اجرایی، سیاست‌گذار و برنامه‌ریز کماکان به‌قوت خودش باقی خواهد ماند.

 

گفت‌وگو: افروز کریمی

1 نظر
  1. رحیم اله بداشتی می گوید

    تعرفه گذاری خدمات مدیکال توریسم از نظر ایشون باید چجوری باشه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.