چه کسی متولی استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت است؟
دکتر احمد هاشمیان در گفتوگو با مدتورپرس از راهاندازی یک مجموعه مدرن گردشگری سلامت در کشور خبر میدهد
استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت مهمترین دغدغه دکتر احمد هاشمیان است. مدیری که سابقه مدیریت در حوزه پزشکی ورزشی را در کارنامه خود دارد و حالا در قامت رییس هیئتمدیره شرکت ایما در حوزه گردشگری سلامت فعالیت میکند. هاشمیان در گفتوگو با خبرگزاری گردشگری سلامت مدتورپرس، خبر از راهاندازی یک مجموعه مدرن گردشگری سلامت میدهد که قرار است کلیه خدمات مدیکال توریسم را بهصورت یکپارچه ارائه دهد. او جزئیات بیشتر این خبر را به زمان افتتاح این مجموعه موکول میکند، اما تاکید دارد یکی از نیازهایی که در راه انجام مطالعات و تحقیقات بازار این مجموعه به آن رسیده، این است که انجام این مطالعات به دلیل هزینه بالای آن از عهده بخش خصوصی صنعت گردشگری سلامت ایران خارج است و دولتها و مراکز و نهادهای دولتی و حاکمیتی باید در این زمینه وارد میدان شوند.
در شرایط اقتصادی خاصی به سر میبریم و به دنبال راهحلهایی میگردیم که از این شرایط عبور کنیم. به اعتقاد شما گردشگری سلامت چگونه میتواند کمک حال اقتصاد کشورمان باشد؟
معتقدم این باور باید در ما شکل بگیرد که، نه فقط گردشگری سلامت بلکه، تمام ظرفیتهایی که هر کشوری دارد و میتواند تبدیل به سرمایههای ملی شود، باید برای گردش اقتصاد کشور مورد استفاده قرار گیرد. وقتی برای اولین بار با موضوع گردشگری سلامت مواجه شدم و دربارۀ کشورهای مختلف مطالعه کردم برایم خیلی جذاب بود که ببینم برخی کشورها حتی از ساحل شنی خودشان برای کسب درآمد استفاده میکنند. از خودم پرسیدم: «چقدر از این دست نعمتها در کشورمان وجود دارد که به سادگی از آنها میگذریم و مورد غفلت قرار میدهیم؟».
من اقتصاددان نیستم ولی بر حسب معلومات عمومی خود میگویم که دنیا از کمترین سرمایههای موجود استفاده میکند؛ چه سرمایههای فیزیکی، چه اجتماعی، و انسانی! این سرمایهها میتواند در اختیار افزایش ثروت و گردش اقتصاد کشور باشد. حوزۀ گردشگری سلامت با رشد چشمگیری در همۀ دنیا همراه است. اقتصاد این حوزه به سرعت دارد رشد میکند. تمام اطلاعات و آمارها، این رشد را نشان میدهد. ما در این حوزه مزیتهای ترجیحی خوبی نسبت به خیلی از کشورها داریم و اگر غفلت کنیم ممکن است گرفتار شویم و از دنیا عقب بمانیم. یکی از این غفلتها، نادیده گرفتن استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت است.
اشاره کردید از برخی چیزها نباید غفلت کنیم و اشتباهات سایر بخشهای مربوط به صنعت و تجارت در این عرصه نباید تکرار شود. چه اولویتهایی در گردشگری سلامت هست که از همین حالا باید برایشان برنامۀ راهبردی و عملی داشته باشیم؟ استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت چگونه محقق خواهد شد؟
بر اساس مطالعاتی که انجام دادهایم، مهمترین اولویت گردشگری سلامت را ارتقای زیرساختهای بنیادین کشور میدانم. در این منطقه، کشورهایی مثل امارات، ترکیه و همچنین کشورهای اروپایی از سالها قبل به چنین زیرساختهایی توجه داشتهاند؛ چه با هدف اختصاصی گردشگری سلامت و چه با سایر اهداف که با این موضوع همپوشانی داشته! انواع زیرساختهای فیزیکی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای توسعۀ این عرصه لازمند. هر کدام را که نداشته باشیم مطمئناً از رقبا عقب میمانیم. به عنوان نمونه، به فرودگاههای دنیا و پروازهایی که از نقاط مختلف دنیا به پایتخت و شهرهای بزرگ کشور انجام میشود نگاه کنید. این پروازها نقش تعیین کنندهای در توسعۀ توریسم و به ویژه توریسم سلامت دارد. بخش خصوصی هرگز امکان شکل دادن این زیرساختها را در کشور ما ندارد زیرا زیرساختها کاملاً در اختیار دولت است.
از لحاظ زیرساختهای امنیتی، کشور ما در قیاس با سایر کشورهای منطقه بسیار امن است. این قابلیت را باید به اطلاع مخاطبان برسانیم. بعضاً زیرساختهای لازم را برای انتقال این پیام نداریم. گستردگی ساختارهای پیامرسانمان خیلی محدود است و بعضی از همینهایی هم که موجودند متأسفانه از رفتارهای حرفهای دورند و نمیتوانند با دنیا رقابت کنند و پیام امنیت را به مخاطب برسانند. بعد از آن است که هم دولت و هم خود بخش خصوصی میتوانند وارد مقوله استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت آن هم با استفاده از تجربه جهانی شوند.
در واقع تأکیدتان بر این است که در کنار راهاندازی زیرساختها، که بخشی از آن وظایف حاکمیتی و دولتی محسوب میشود، باید نوعی برند گردشگری سلامت را در جهان بسازیم؛ اتفاقی که برای ترکیه و هند افتاده و آنها را تبدیل به مقصد گردشگری سلامت کرده است.
قطعا! برای برندسازی ابتدا باید زیرساختها مهیا شود تا پیامی که میفرستیم فاخر، وزین، همه جانبه و فراگیر باشد. بر فرض که عزم دولت برای میدان دادن به بخش خصوصی به تحقق برسد و بخش خصوصی قدم به عرصه بگذارد، باز با مشکلات متعددی ناشی از ضعف زیرساختها مواجه خواهد شد.
برای مثال بعد از فرودگاهها، جادهها نیز مورد توجه دنیا هستند. کدام یک از جادههایمان میتواند احساس امنیت را به توریستها بدهد؟ وقتی وارد جاده میشوند میبینند علایم جاده استاندارد نیست و آسفالت استاندارد ندارد. حتماً چنین شخصی پیام نامطلوبی به دیگر مخاطبان منتقل میکند. هر چقدر هم بخش خصوصی تلاش کند، آسفالت جادهها اصلاح نخواهد شد.
فرضاً من میخواهم توریسم را برای طبیعتدرمانی جذب کنم. مخاطبی که میآید را باید با استفاده از راههای ارتباطی به نقطهای که میخواهم برسانم. باید از خودروهایی با ایمنی کامل استفاده کنم. وقتی به محل چشمه آب گرم یا آن مزیت طبیعی درمانی میرسند، باید زیرساختهایی مهیا باشد. امکانات امروز ما، حتی با شأن مردم کشور خودمان هم متناسب نیست. بخش عمدهای از زیرساختها مربوط به حاکمیت میشود و تا زمانی که عزم حاکمیت جزم نشود که زیرساختها را مهیا کند، بخش خصوصی نیز موفق نمیشود.
نقد دکتر هاشمیان بر انجمن گردشگری سلامت ایران
صحبتهای شما صحیح است ولی تجربه بخشهای مختلف نشان داده که اگر معطل حاکمیت بمانیم، شاید همین ظرفیتهای فعلی را هم رقبا از دستمان بگیرند. بخش خصوصی الآن وارد شده و اتفاقاً خیلی هم پرانگیزه و علمی پیش میرود. فکر میکنید بخش خصوصی گردشگری سلامت چه نقشهایی میتواند بر عهده بگیرد؟ در زمینۀ جذب توریسم، بیمارستانسازی، هتلینگ، سرمایهگذاری، شهرکهای سلامت و… چه نقشی میتواند داشته باشد؟ وزن بخش خصوصی را در کدام حوزهها بیشتر میدانید؟
غیر از زیرساختها، همه چیز را میتوان به بخش خصوصی سپرد. از جمله استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت ، بیمارستانسازی، تأمین تکنولوژی و تجهیزات بهروز دنیا و مارکتینگ را بخش خصوصی میتواند به خوبی انجام دهد و الآن هم دارد تلاش خود را میکند. یک نکتۀ خیلی حیاتی در بخش خصوصی مربوط به نیروی انسانی است. خود من به عنوان فردی که در این زمینه سرمایهگذاری میکنم، دغدغۀ نیروی انسانی برایم بسیار بزرگ و پیچیده است. آن دسته از نیروی انسانی را میخواهیم که قابلیتها و مهارتهای گردشگری سلامت را آموزش دیده باشد و بتواند به خوبی اجرا کند. رقبای ما روی این موضوع سرمایهگذاری کردهاند. متأسفانه ما مثل همۀ بخشهای دیگر، کمترین اهمیت را به نیروی انسانی میدهیم.
نیاز به نیروی انسانی آموزش دیده، باانگیزه و با مهارت بالا داریم. وقتی صحبت از گردشگری سلامت میشود، باید نیروی انسانی تمام استانداردها و چارچوب این فعالیت را بشناسد و بتواند با قوت و قدرت کار کند. مطمئناً بخش خصوصی نقش بسیار مهمی در استانداردسازی دارد. استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت یکی از فاکتورهای مهمی است که متقاضیان گردشگری سلامت توجه ویژهای به آن دارند؛ بخصوص در کشورهای توسعهیافته! بخشی که باید توجه بیشتری به آن بکنیم و از نظر درآمدی هم در گردشگری سلامت دنیا خیلی قابل توجه است، Wellness یا تندرستی و استفاده از طبیعت برای درمان است. این دو حوزه اتفاقاً پردرآمدتر از بخش مدیکال هستند ولی وابستگی زیادتری هم به شرایط استاندارد و نیروی انسانی ماهر دارند. به نظرم در این زمینه هم باید سرمایهگذاری و استانداردها را طراحی و پیادهسازی کنیم و بعد هم به دنبال معرفی ظرفیتهای خیلی خوبمان به دنیا باشیم.
در خصوص سرمایهگذاری بیشتر توضیح دهید. اقتضائات و ویژگیهای سرمایهگذاری در بخش سلامت و تفاوتهای سرمایهگذار در این زمینه کدام است؟ سرمایهگذار گردشگری سلامت باید چه شناخت و توقعاتی داشته باشد و بازده سرمایهگذاری خود را به چه شکل تعریف کند؟ خواب سرمایه برای او چقدر است؟ چه اندازه صبوری لازم است؟ فکر کنم در کنار استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت باید استانداردها و دستورالعملهایی برای سرمایهگذاری در این صنعت هم تدوین شود.
یکی از مزیتهای سرمایهگذاری در گردشگری سلامت، اتفاقاً این است که برای شروع به کار، سرمایۀ خیلی زیادی نیاز نداریم. نکتۀ خیلی مهم در این سرمایهگذاری، سرمایۀ انسانی است. از نظر سرمایۀ مالی، شاید رقم چندان بزرگی لازم نباشد و با حداقل سرمایه بتوان به خوبی کار کرد. بزرگترین مزیت این حوزه آن است که ما فقط نقش تسهیلگر را برای استفاده از ظرفیتهای موجود ایفا میکنیم. اگر یک بیمارستان بخواهد در این زمینه سرمایهگذاری کند، میداند که سرمایهگذاری آنها فقط معطوف به گردشگری سلامت نیست و میتواند استفادههای متعددی داشته باشد.
نیازی به خواب سرمایه نیست. سرمایهگذار میتواند سرویسهایش را در درون کشور نیز ارائه کند. کسانی که میخواهند در زمینۀ مراکز ارائه خدمات گردشگری سلامت، سرمایهگذاری انجام دهند، به دلیل این که سرمایهگذاریشان منحصر و معطوف به ورود یک گردشگر از خارج کشور نیست، سرمایهشان خواب چندانی ندارد و به طور همزمان مورد استفاده بیماران داخلی هم قرار میگیرد. ارزآوری هم یکی از جذابیتهای این سرمایهگذاری است.
به نظر من سرمایهگذاری در این حوزه انحصاری نیست و فرد سرمایهگذار نیازی ندارد که منتظر گردشگر سلامت بماند، در نتیجه خود به خود توجیه اقتصادی دارد. ظرفیتهای موجود در کشور، برای مردم خودمان هم کافی نیست، پس جای سرمایهگذاری زیادی داریم و سرمایهگذاران دغدغۀ چندان نخواهند داشت اما سؤال سرمایهگذار میتواند این باشد که «اگر صرفاً با هدف سرمایهگذاری در گردشگری سلامت و جذب گردشگری از بیرون کشور بخواهم فعالیت کنم، چه تدابیری باید بیاندیشم؟». پاسخ من این است که همیشه باید به خاطر بسپاریم که در رقابت با سایر رقبا، هر میزان که زیرساختهایمان ضعیفتر باشد، عقب میمانیم. به نظرم پیش از هرگونه تدوین دستورالعمل و استانداردسازی سرمایهگذاری خدمات گردشگری سلامت باید به فکر این موضوع مهم باشیم.
اشاره به ضرورت استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت از طریق بخش خصوصی کردید. یکی از دغدغههای صنعت گردشگری سلامت ما، کمرنگ بودن استانداردها و خط مشیهای اصولی، بخصوص فعالیت کسانی است که به عنوان دلال یا مراجع غیررسمی و سرپایی شناخته میشوند. چطور میتوان با استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت دلالان به جای حذف این بخش، آن را در مسیر اصولی قرار داد و از ظرفیت کسانی که فرضاً زبان عربی میدانند اما با وسیلۀ نقلیهشان در مرز خوزستان بیماران را به جاهای نادرست هدایت میکنند استفاده کرد؟
سؤال مهم و نکتۀ بسیار تأثیرگذاری را گفتید. در مطالعات و سفرهایی که داشتم، بخصوص در ارتباط با فعالان گردشگری سلامت در سایر کشورها، میشنیدم که خیلی صریح و روشن به این نقص اشاره میکنند و میگویند «چرا کشور شما با وجود این همه مزیت، ساختار گردشگری سلامت را به مراجع غیررسمی و دلالان سپرده است که هیچ ساختار و سازماندهی مشخص و هیچ گونه پاسخگویی ندارند؟».
به خاطر داشته باشیم، زمانی که برنامهریزان و طراحان رسمی کشور در برخی مقولهها از دنیا عقب بمانند، آغاز شکلگیری فعالیتهای غیررسمی در آن حوزه است. مدیران کشور، باید در قالب فعالیتهای استارتاپی و فعالیتهای کلان اقتصادی، پیشگام گردشگری سلامت باشند و از آن حمایت کنند یا اگر اهل نگاه پیشبینانه و استراتژیک نیستند، بدانند که جریان فعالیتهای اقتصادی امروز در دهکدۀ جهانی شکل میگیرد. گذشت آن زمانی که سالها، ماهها یا روزها طول میکشید تا پیامی از یک نقطۀ دنیا به نقطۀ دیگر برسد. امروز شاهدید که در یک شبکۀ اجتماعی جریانی شکل میگیرد و فردای همان روز اثراتش در اجتماع نمایان میشود.
شکلگیری نهادها و ساختارهای غیررسمی، معلول تعلل مدیران در تصمیمگیریها، قانونگذاریها و برنامهریزیهاست و نداشتن نگاه استراتژیک به ادارۀ امور کشور! اگر نگاه استراتژیک وجود داشته باشد، برخی مشکلات از ابتدا به وجود نمیآیند؛ اما متأسفانه هنوز هم بعد از به وجود آمدن بسیاری از مشکلات، هیچ همتی در مسئولین کشور برای ساماندهی نمیبینیم. یکی از دغدغههای سرمایهگذاران همین است.
رانندۀ شریفی که در مرز خوزستان یا در فرودگاههای مختلف کشور از این محل ارتزاق میکند، در اکثر مواقع قصدی جز به دست آوردن رزق حلال برای خانواده و گذران زندگی ندارد ولی به دلیل عدم شناخت کافی و نبود مدیریت صحیح بر سازوکارهای این حوزه به خطا میرود. وقتی سازمانهای رسمی در چارچوب استانداردهای تعریفشده توسط حاکمیت شکل بگیرند، قطعاً اشتغال سامانمند گردشگری سلامت به وجود میآید و از همین افراد علاقمند استفاده خواهیم کرد. هر یک نفر که در کشور برایش اشتغال ایجاد شود، دغدغههای یک خانواده کمتر میشود. شاید به طور مستقیم نیاز نداشته باشیم این همه راننده را به کار بگیریم اما به صورت غیرمستقیم، فرایندهای صحیحی که به وجود میآید از دغدغۀ خانوادۀ همان راننده هم کم میکند. فعالیتهای خارج از ساختار و غیررسمی، بلیهای است که در بسیاری از حوزههای کشور شکل گرفته و در اینجا نیز دیده میشود. مسئولین کشور باید هر چه زودتر به فکر بیفتند که بدون آسیب زدن به کسب و کار این افراد زحمتکش، آنها را سامان دهند.
نیمۀ اول مصاحبهمان به تحلیل و آسیبشناسی گذشت. اکنون میخواهیم به راهکارها بپردازیم. خود شما الآن چه کاری انجام میدهید؟ چه هدفگذاری و چشماندازی دارید؟ چه گامهای عملی تا کنون برداشته شدهاند؟ در جهت استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت چه راهکارهایی را توصیه میکنید؟
ما طی دوسه ماه آینده، از یک پروژۀ بسیار ارزشمند و بزرگ در این زمینه رونمایی میکنیم. ابتدا عذرخواهی میکنم که زیاد نمیتوانم راجع به جزئیات این پروژه بگویم ولی در تاریخ افتتاحیه، این پیام خوب را به مردم کشورمان میرسانیم که ساختاری بسیار حساب شده، علمی و مبتنی بر استانداردهای مطالعهشده در دنیا طراحی کردهایم. یعنی استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت را ما در بحث یک مجموعه بزرگ که یک Integrated System است را عملی کردهایم. مجموعهای که به صورت کاملاً متمرکز، همۀ فعالیتهای سلامت را در خود دارد. یک گردشگر سلامت که متقاضی استفاده از خدمات در کشور ما است، از داخل منزل خود، تمام اقدامات موردنیاز را درخواست میکند. با خیال آسوده به کشور میآید تا همۀ خدمات را یکجا دریافت کند و بعد هم به کشورش برگردد. دنیای توسعهیافته، این زیرساختها را فراهم و مخاطب خود را جذب کرده است. ما حدود یک سال و نیم کار R&D روی این پروژه انجام دادیم و تحقیقات پیشرفتهای شکل گرفت. یک کنسرسیوم بسیار قوی پیرو آن پروژه به وجود آمد که بخشهای مختلف تأثیرگذار را در کنار هم قرار میدهد. اگر بعضی زیرساختها در کشورمان تقویت شود، تشکیل این Organization مشترک، یکی از اتفاقهای بزرگ کشور با بازتاب گسترده خواهد بود. امیدواریم با توجه حاکمیت بتوانیم به زودی زیرساختهای موردنیاز را به نحو قابل قبول فراهم آوریم تا همانطور هم که اشاره شد استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت در مسیر عملی و درست خود به پیش برود.
پس در سه ماه آینده باید منتظر یک خبر خوب در این زمینه باشیم؟
انشاءالله، حداکثر تا سه ماه!
و آیا این یک پروژۀ ادامهدار است؟ چشمانداز کلیتان چیست؟
بله، ما یک پلن توسعه برای آیندۀ پروژه داریم که چارچوبهایش تا حدود زیادی مشخص شده اما آنچه استارت میخورد فعلاً در اشل اولیه خواهد بود. با توجه به این که وارد تجربۀ جهانی میشویم، بازخوردی که در منظر مخاطب بیرونی دارد، باید با حداقل نواقص باشد. استارت پروژه را در اشل کوچکتر میگذاریم و بعد از کسب تجربه و رفع باگهای احتمالی، به دنبال توسعۀ آن در کل کشور میرویم.
ذیل چه نام یا برندی فعالیت خواهید کرد؟
اجازه میخواهم که این را هم بعداً بگویم.
دکتر احمد هاشمیان در دفتر کارش در شرکت گردشگری سلامت ایما. او در این گفتوگو بر اهمیت استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت تاکید زیادی داشت./ عکس: شایان جوان
استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت و مطالعه بازار صنعت گردشگری سلامت
گویا سرمایهگذاریای توسط گروه شما انجام میشود بازارهای خارجی خاصی را هم در برمیگیرد. خودتان چه بازارهایی را هدف قرار دادهاید؟ به عنوان یک فعال صنعت گردشگری سلامت ایران، چه بازارهایی را در دسترستر و پربازدهتر میدانید؟
در مطالعات R&D که انجام میدادیم نکات زیادی را آموختیم. اشاره به کشورهای هدف کردید. حجم مطالعات این بازارها به قدری وسیع و هزینهبر است که به نظرم باید این دست مطالعات را حاکمیت انجام دهد. سرمایهگذار بخش خصوصی توان مالی مطالعۀ تمام بازارها را ندارد تا بهترین بازارها را بشناسد و هدفگیری کند. دولتهایی که در این زمینه حمایت کردهاند، به سرعت از عایداتی که نصیب بخش خصوصی و وارد کشور شد بهره بردند و تمام سرمایۀ مطالعه به آنها برگشت. از این فرصت استفاده و از مسئولین کشور خواهش میکنم در بخشهایی که سرمایهگذاری گردشگری سلامت خارج از توان بخش خصوصی است، به میدان بیایند و مشارکت خود را روی آن حوزهها متمرکز کنند.
اشتباه بزرگ این است که یک مجموعۀ قدرتمند و ثروتمند که وابسته به سرمایههای ملی است بخواهد وارد فعالیتی مثل ارائه خدمات گردشگری سلامت شود. این بزرگترین اشتباه حاکمیت خواهد بود. هیچ ضرورتی ندارد حاکمیت به این میدان بیاید. حاکمیت میتواند همان سرمایه را برای مطالعه بازار صنعت گردشگری سلامت بگذارد و نتیجه را در اختیار استارتاپهای مرتبط بگذارد. حتی از قبال این کار میتواند قراردادی ببندد و هزینه را نیز از محل درآمد آنها جبران کند.
یعنی جاهایی مثل مرکز پژوهشهای مجلس یا «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» یا «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری» که کارشان پژوهش است یا حتی سازمان توسعۀ تجارت اینگونه تحقیقات را انجام دهند.
بله، همچنین سازمان توسعه تجارت و اتاقهای بازرگانی!
آیا شما ارتباطی با مراکزی که چنین کارهایی انجام میدهند گرفتهاید؟ آیا هرگز چنین مطالعاتی در صنعت گردشگری سلامت انجام شده است؟
ما فرایند مطالعاتی در این زمینه انجام دادهایم و به زودی جلسات رسمی مرتبط با آن را برگزار میکنیم. الآن پروژه به جایی رسیده که جلسات خصوصی خود را با بخشهای مختلف زمانبندی میکنیم. مطمئناً انتظار حمایتهای خاصی را نیز داریم. در مطالعه بازار صنعت گردشگری سلامت برایم قطعی و مسجل شد که تاکنون در این زمینه سرمایهگذاری اتفاق نیفتاده است و نیاز به حمایت حاکمیت داریم. بر اساس مطالعات انجامشده، حوزۀ گردشگری سلامت برای مردم ایران به قدری فضای بکری است که اگر بدون مطالعۀ هدف، تیری را شلیک کنید خیلی بیراه نمیروید.
در منطقه به دلیل مزیتهای ترجیحی، بخصوص در حوزۀ درمان و سلامت، میتوانیم به موفقیت قابلتوجهی برسیم. میدانید که Medical Tourism با Health Tourism دو مقوله جدا هستند و گردشگری سلامت فراتر از حوزۀ پزشکی است. در بخش Medical فرصتهای بینظیری در کشور ما هست، هم از نظر پزشکان مجرب و توانمندی که در جهان شناخته شدهاند و هم، بعد از آن، قیمتهای رقابتی در منطقه! اینها باعث میشود در هر کدام از کشورهای منطقه که خودتان را خوب پرزنت کنید از عواید قابل توجهی بهرهمند شوید. مطالعه بازار صنعت گردشگری سلامت فرایندی بسیار پیچیده، حجیم و پرهزینه است که از عهدۀ بخش خصوصی به تنهایی برنمیآید.
در همان حجمی که شما مطالعه بازار صنعت گردشگری سلامت را انجام دادهاید فکر میکنید چه رقبای جدیای داریم و از کدام بازارها میتوانیم ورودیها و بیماران زیادی بیاوریم؟
ما یک سری هزینه کردیم و مطالعات اختصاصی در حوزه تحقیقات بازار صنعت گردشگری سلامت دنیا انجام دادیم که نمیتوانم راجع به جزئیات آنها صحبت کرد ولی مهمترین نکته این است که ترکیه را رقیب بسیار جدی خود میدانیم. حوزۀ گردشگری سلامت ترکیه توسط Turkish Airlines (هواپیمایی ترکیه) یعنی یک غول اقتصادی ساپورت میشود که همهجور هزینه انجام میشود. در واقع ما باید با آنها رقابت کنیم. در امارات هم سرمایهگذاریهای زیادی از لحاظ تکنولوژی و امکانات فیزیکی اتفاق افتاده است. آن منطقه توانسته با موفقیت جذب سرمایهگذار کند. مطالعات انجمن گردشگری پزشکی در سال ۲۰۱۶ نشان میداد جریان گردشگری سلامت در منطقه به سمت چند کشور از جمله امارات در حال تغییر است. اینها میتوانند رقبای جدی ما محسوب شوند.
از چه کشورهایی میتوانیم بیشترین ورودی را بگیریم؟
پروژۀ ما به دنبال ایجاد خدمات بههم پیوسته و Integrated است. بخشی از خدماتمان را برای مخاطبین منطقه هدفگذاری کردهایم؛ قسمت دوم برای همسایگانی که با ما هممرز نیستند و سوم سایر کشورها و قارهها، بخصوص اروپا! متناسب با ذائقه و درخواست مخاطبینمان این دستهبندیها را انجام میدهیم.
همۀ این خدمات که ارائه داده میشود زمانی به نتیجۀ غایی میرسد که گردشگر سلامت بیاید. آوردن گردشگر سلامت نیاز به مارکتینگ و حضور شرکتهای Facilitator دارد که بتوانند گردشگر را بیاورند. مطمئنم شما روی دلالها حساب باز نکردهاید. چه کسانی باید تسهیلگری صنعت گردشگری سلامت را انجام دهند؟ کدام بخشها میتوانند مارکتینگ کنند؟ جامعۀ پزشکی و بیمارستانها به عنوان زنجیرۀ نهایی ارائه دهندۀ خدمات درمانی، چه رویهای را باید در پیش بگیرند؟ هنوز هم پزشکان مستقیماً بیمار میگیرند و هر کدام از بیمارستانها یک سایت زدهاند و مترجمینی دارند که برایشان بیمار میآورند؛ هنوز به این اعتماد نرسیدهاند که به واسطهای علمی مثل شرکت شما، استارتاپها و آژانسهای معتبر ایرانی و خارجی تکیه کنند. در فرایند استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت چه استانداردهایی برای بازاریابی این خدمات باید تعریف کرد؟
این سؤال آخرتان یک دنیا سؤال است که راجع به هر بخش آن باید ساعتها صحبت کرد. به اختصار میگویم گردشگری سلامت به مثابه یک خط تولید است. در خط تولید، هر بخشی وظایف دقیق و خاصی دارد تا در انتها یک محصول کامل خارج شود.
اگر بیمارستان بخواهد پروسه مارکتینگ را بر عهده بگیرد حتماً به خطا میرود مگر اینکه بخش تخصصی مارکتینگ را در بیمارستان ایجاد کند. این کار مقرون به صرفه نیست و ضمناً در تخصص بیمارستان قرار ندارد. صنعت مارکتینگ در کشور ما فعال است و باید در جایگاه صحیح خودش مستقر شود. Facilitator هم باید جایگاه خود را داشته باشد و بیمارستان و پزشک هم در جای خود، طوری که استانداردهای خط تولید بر تمام اجزا حاکم باشد.
ما سعی کردیم از ابتدا تا انتهای خط تولید را خودمان پیشبینی و تا حد ممکن فراهم کنیم. در حال حاضر یک Health Tourism Group تشکیل دادهایم که همۀ اجزا را در یک خط تولید کنار هم میچیند. امیدواریم این راهکار بتواند محصول خوبی که ذکر کردید را ارائه دهد. پرسیدید «چه کسانی باید وارد گردشگری سلامت شوند؟». مهمترین خلاء فعلی را ورود «بخش عالی» این خط تولید میدانم که نقش سیاستگذاری، تصمیمسازی و تدوین فرایندها، بخشنامهها و دستورالعملها را دارد. کسانی که با سیاستگذاری خود زمینه استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت را فراهم میکنند. این قسمت را باید عالمان و متخصصان پر کنند.
یعنی وزارت بهداشت، سازمان میراث و وزارت امور خارجه که درگیر مسائل این حوزه هستند؟
بله، فعالیتهای آنها باید با حضور متخصصین امر از بخش خصوصی و استادان دانشگاه همراه باشد.
شکلگیری یک تشکل صنفی چقدر میتواند به استانداردسازی خدمات گردشگری سلامت کمک کند؟
بله، مثل همیشه در کشورمان تشکلها موجودند ولی باید به عملکردشان دقت کنیم. چرا اینقدر دچار مشکلات سیاسی هستیم؟ اگر تشکلهای سیاسی با مانیفست کاملاً پذیرفتهشده و در چارچوبی صحیح حرکت کنند بسیاری از این مشکلات به وجود نمیآید. انجمن گردشگری سلامت سالهاست که شکل گرفته ولی باید دید اثربخشی آن در کجاست؟ نقشی که برای این انجمن در نظر گرفته شده چیست؟ چه کسی آن را در نظر گرفته؟ کجا به آن بها داده میشود؟ این انجمن چه حمایتی از اعضای خود میکند؟ آیا این انجمن، اهداف توسعۀ صنعت را تعقیب میکند؟ آیا کسی در انجمن هست که اهداف تشکل را ارزیابی کند؟ مسئله این است که تشکلها موجودند ولی مشکل ناکارآمدی دارند.
نظرات بسته شده است.