حجم بازار گردشگری سلامت ایران حداقل ۱٫۲ میلیارد دلار است!
گفتوگوی مدتورپرس با دکتر سعید هاشم زاده، رییس اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت
۴۶ ساله است؛ جوان و خوشفکر و با اطلاعات بهروز. دکتر سعید هاشمزاده، رییس اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت است، مهمترین نهاد سیاستگذار در حوزهای که این روزها بسیاری اعتقاد دارند نهتنها میتواند اقتصاد سلامت کشور را دگرگون کند بلکه اساسا برای آن نقش مهمی را در تقویت اقتصاد ملی هم متصور هستند. هاشمزاده که فارغالتحصیل دانشگاه آزاد اسلامی مشهد در رشتۀ پزشکی است بهزودی باید از پایاننامۀ تخصصی روانشناسی سلامت خود نیز دفاع کند. او از سال ۸۶ در حوزه گردشگری سلامت کار میکند و عمدۀ فعالیتهایش در مشهد و در بیمارستان رضوی این شهر بوده است. آخرین مسئولیتش به عنوان مدیرعامل مرکز پزشکی PET Scan پیام در کرج بوده و پیش از آن نیز به عنوان مدیرعامل بیمارستان رضوی فعالیت کرده است. با او در دفتر کارش در طبقه پنجم ساختمان مرکزی وزارت بهداشت، درباره زیروبم گردشگری سلامت در ایران و جهان صحبت کردهایم. مصاحبهای که میتوانید فایل صوتی آن را نیز بشنوید.
آقای دکتر هاشم زاده، ابتدا میخواهم بدانم کار اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت چیست و چه مأموریتی را دنبال میکند؟
اول باید بگویم خوشحالم که یک خبرگزاری اختصاصی در حوزه گردشگری سلامت دارد شکل میگیرد. تا کنون خلاء نبود این خبرگزاری به شدت احساس میشد. امیدوارم در راه سخت و ناهمواری که پیش گرفتهاید موفق باشید. اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت ذیل اداره کل نظارت و اعتباربخشی امور درمان معاونت درمان شکل گرفته و وظیفهاش تدوین استراتژیها و سیاستهای کلان حوزه گردشگری سلامت است. به عبارت دیگر، اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت سیاستهای گردشگری سلامت در وزارت بهداشت را تعیین میکند. متولی اصلی گردشگری سلامت وزارت بهداشت است. کارشناسان این حوزه در چارچوب آییننامهها و قوانین موجود، در تلاش برای پیشبرد اهداف کلان گردشگری سلامت هستند.
از متولیان صحبت کردید و وزارت بهداشت را متولی اصلی دانستید. یکی از مباحثی که در سالیان گذشته مورد توجه کارشناسان و روزنامهنگاران بوده، این است که باید تولیگری و انسجام گردشگری سلامت تقویت شود. لطفاً دربارۀ نهادهای مسئول و متولی این حوزه توضیح دهید. وزارت بهداشت، «نظام پزشکی»، سازمان میراث فرهنگی و حتی وزارت خارجه میتوانند بازیگران تأثیرگذار باشند. الآن سیاستگذاری گردشگری سلامت به چه صورت انجام میشود؟ چقدر ارتباط و تعامل بین نهادهای دستاندرکار وجود دارد؟
گردشگری سلامت، به شدت multi-disciplinary یا بینرشتهای است و باید به شیوۀ تیمی و گروهی سیاستگذاری شود. در سایر حوزهها کمتر جایی را میبینیم که اینقدر نیازمند کارِ گروهی باشد. همان طور که به درستی اشاره فرمودید، وزارت امور خارجه، در کنار وزارت بهداشت قرار میگیرد. کار اصلی یعنی درمان را وزارت بهداشت انجام میدهد ولی وزارت کشور، وزارت امور خارجه، سازمان میراث فرهنگی، سازمان نظام پزشکی، اتاق بازرگانی، صدا و سیما و سایر رسانهها نیز در حوزه توریسم درمانی فعالیت و ایفای نقش میکنند تا چرخۀ ورود و درمان بیمار تکمیل شود. هر کدام از عناصر که وظیفۀ خود را به درستی انجام ندهد، باعث آسیب خواهد شد.
در حوزه گردشگری سلامت، با هر کدام از فعالان که صحبت بفرمایید، این روزها از دخالت دلالها گله میکنند که ناشی از بد عمل کردن یکی دو تا از عناصری است که نام بردم. مدل کار گروهی در گردشگری سلامت جزئی از ذات آن است و مختص ایران نیست. کشورهای موفق در این حوزه نیز به همگرایی در فعالیتهایشان رسیدهاند. برای ایجاد همگرایی در ایران، چهارپنج سال پیش، ایدۀ تشکیل یک شورای راهبری مطرح شد که بر اساس آن، وزارت بهداشت، وزارت بهداشت امور خارجه، سازمان نظام پزشکی، سازمان میراث فرهنگی و اتاق بازرگانی میبایست در حوزه توریسم درمانی به همکاری میپرداختند و تصمیمهای منسجمتری میگرفتند؛ همین اتفاق هم افتاد، لیکن در طول سالیان گذشته بنا به شرایط و عادت همیشگی ما، سعی نمودیم مدلهای جدیدی اختراع کنیم غافل از این که در هر کاری و هر صنعتی، از جمله در گردشگری سلامت، الگوهای خیلی خوبی در سایر کشورها وجود دارد و باید راههای رفته را با تجربۀ آنها بپیماییم. نمیگویم بستههای سایر کشورها را به طور کامل در اینجا پیاده کنیم ولی باید دید با چه مطالعه و تجاربی به چه مدلهای موفقی رسیدهاند.
خوشبختانه تقریباً در طول حدود یک سال گذشته توانستیم تجارب موفق دنیا، بخصوص در کشورهای نزدیکتر به خودمان مثل اردن، ترکیه و هند، را مطالعه کنیم.
اشاره نکردید که از لحاظ سیاستگذاری در چه مرحلهای هستیم و چه نیازی وجود دارد. مهمتر این که در مورد کارویژۀ ادارهکل گردشگری سلامت نیز صحبت کنید.
باید بگویم کارشناسانی که در این حوزه از سالیان دور فعالیت میکنند کم نیستند. در اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت اولین کارمان این بود که سعی کردیم یک برنامۀ استراتژیک برای این اداره تهیه کنیم. این کار همچنان در حال انجام است، بخصوص با تغییرات اخیری که در وضعیت اقتصادی کشور و نرخ ارز پیش آمد ضرورت این کار بیشتر هم شده است. برخی جاهای برنامه اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت باید تغییر کند و اصلاح شود. در برنامهریزی استراتژیک، هیچ ایرادی ندارد که بنا به شرایط، تغییری را اعمال کنید تا به بهترین نتیجه برسید. ابتدا نقاط ضعف، قوت، چالشها و فرصتهای حوزه توریسم درمانی را با استفاده از نظر کارشناسان احصا کردیم و سپس استراتژیهایی طراحی شدند که هر کدام یک برنامۀ عملیاتی زیرمجموعۀ خود داشتند. بر مبنای همین برنامۀ عملیاتی، سیاستهای کلان حوزه توریسم درمانی را پیش میبردیم. اگر لازم باشد جزئیات برنامه اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت را نیز میگویم.
مهمترین استراتژیهای تدوینشده در برنامه استراتژیک اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت چیست؟
تا قبل از قرار گرفتن در این جایگاه، اگر کسی چنین حرفی میزد به سختی میپذیرفتم ولی بررسیهای میدانیمان نشان داد، متأسفانه، کسانی در حوزه گردشگری سلامت فعالیت میکنند که یک عنصر خیلی مهم را ندارند: «دانش تخصصی»! توریسم درمانی الآن به عنوان یک صنعت تلقی میشود. همه از این بابت توافق نظر دارند که گردشگری سلامت، یک صنعت است ولی متأسفانه در کشور ما، لااقل در چند سال گذشته، هیچ کس در کشورمان نگاه صنعتی به آن نداشته است. ابتدا نیاز به آموزش شرکتهای تسهیلگر، مراکز درمانی، پزشکان و مراکز خدمات سرپایی داریم. با برگزاری کارگاههای آموزشی و جلساتی در سطوح مختلف دانشگاهها سعی در رفع این نقیصه داشتیم. وضعیت فضای مجازی را در حوزه گردشگری سلامت میدانیم.
در هر صنعت و هر شغلی، فضای مجازی مزیتهایی را نشان میدهد. توسعۀ گوشیهای هوشمند و اینترنت در کشورمان، ظرفیتها و قابلیتهای تازهای در حوزههای گوناگون به وجود آورده است. فعالان توریسم درمانی تاکنون از ظرفیت فضای مجازی به شدت غافل بودهاند. در اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت سعی کردیم این نقیصه را گوشزد و برطرف کنیم و مراکز درمانی و شرکتها را به سمتی ببریم که وبسایتهای، نه لزوما ایدهآل بلکه، نزدیک به ایدهآل و مشابه رقبای اصلی منطقهای خود داشته باشند. آموزش و افزایش دانش فعالان آن حوزه را جزء رسالتهای اصلی خود میدانستیم، البته با دیدگاه آکادمیک و صنعتی!
آمار و ارقام گردشگری سلامت ایران
کمی هم به واقعیتهای صنعت گردشگری سلامت ایران میپردازیم. چه آمارهایی دارید؟ در سال ۹۶ حجم آن صنعت چقدر بود؟ چه تعداد بیمار پذیرش کردیم؟ چند بیمارستان در ایران درگیر آن صنعت هستند؟
بر اساس آمار اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت، از حدود ۹۶۰ بیمارستانی که در کشور فعالند، ۱۶۶ تا گواهینامۀ پذیرش بیمار بینالمللی یا IPD را دریافت کردهاند و رسماً اجازۀ بستری کردن و خدماترسانی به آن بیماران را دارند. مراکز جراحی محدود، جزء آمار مذکور نیست. به تازگی کار اعطای گواهینامۀ مذکور را به مراکز جراحی محدود نیز شروع کردهایم ولی در ابتدای راه و مشغول بازدید هستیم. امیدواریم تعداد مناسبی از مراکز جراحی محدود که توانایی و پتانسیل خدمترسانی به مریض خارجی را دارند وارد این حوزه شوند. بین ۲۷۰ تا ۳۰۰ هزار نفر در سال ۹۶ به قصد درمان وارد ایران شدند که حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر از آنها خدمات بستری و بقیه خدمات سرپایی گرفتند.
آیا برآورد ریالی از حجم این صنعت دارید؟
تخمین زده شده که حدود یک میلیارد و ۲۰۰ هزار دلار درآمد ارزی ورود این تعداد گردشگر در سال گذشته بوده است.
با توجه به زیرساختهای نظام سلامت و صنعت درمان ایران، آیا این رقم میتواند افزایش یابد؟ چه چشماندازی را مطلوب میدانید؟ در برنامۀ چهارم توسعه قرار بود ۳۰% از درآمدهای وزارت بهداشت از گردشگری سلامت به دست بیاید. البته برای من گنگ است که آیا منظورشان درآمد نظام سلامت است یا درآمد وزارتخانه؟
در مورد وزارت بهداشت، قانون را به صورت کلیتری تشریح میکنم. در چشمانداز ۲۰ سالۀ کشور یعنی تا سال ۱۴۰۴، قرار است ایران به ۲۰ میلیون گردشگر در سال برسد که از این تعداد، باید حدود ۲ میلیون نفر گردشگر سلامت باشند. چند شاخص را باید بررسی کرد تا بفهمیم که آیا ظرفیت افزایش آن رقم در کشور هست یا نه؟
حالت مطلوب در دنیا این است که ۱۰ الی ۱۵% از GDP کشور به واسطۀ ورود گردشگر به دست آید. سهم توریسم درمانی از GDP ما زیر ۲% است و معتقدیم که میتواند تا ۱۰% یعنی ۳ الی ۵ برابر افزایش یابد. از طرفی با نگاه به ظرفیت خالی بخش خصوصی در مراکز درمانی نیز در مییابیم خدمات سرپایی و بستری در ایران میتواند تا سه برابر بیش از گذشته پذیرای متقاضیان خارجی باشد. الآن بخش خصوصی نیز به سرمایهگذاری و ایجاد مراکز درمانی جدید و گسترش مدیکال توریسم علاقه نشان داده است.
برای تحقق این اهداف، مهمترین نهادهای حاکمیتی غیر از وزارت بهداشت که ایفای نقش میکنند کدامند؟ چند مورد را قبلاً اشاره کردید، این بار بفرمایید چه انتظاری از هر کدام باید داشت؟! مثلا سازمان گردشگری و میراث فرهنگی گاهی آمارهایی در این زمینه میدهد که برای من خیلی جالب است چون فکر میکردم باید وزارت بهداشت آمارها را منتشر سازد.
در کارِ گروهی، تمایل چنانی ندارم که وظیفۀ عدهای را مهمتر و برخی را کم اهمیتتر بدانم. شاید قیاس معالفارغ باشد، ولی موقعی که یک تیم فوتبال یا تیم ورزشی را نگاه کنید، آیا میتوانید بگویید که وظیفۀ کدام یک از بازیکنها اساسیتر است؟ تفاوتها چندان معنیدار نیست. در گردشگری سلامت نیز همین طور است. باید پذیرفت که بخشی از کار مربوط به رفت و آمد و اقامت بیمار است که در سایر کشورها توسط تشکیلات زیرمجموعۀ وزارت گردشگری و در کشور ما از طریق زیرمجموعههای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام میگیرد. پرسیدید «چرا آنها آمار میدهند؟». سازمان میراث فرهنگی بر مبنای سامانههای خودش برخی آمارها را احصا میکند و ما نیز این کار را انجام میدهیم. به نظرم ایرادی ندارد که هر دو نهاد آمارهای خود را بدهند؛ چه بسا منجر به ارتقای سامانۀ هر دو گروه شود. وزارت امور خارجه نیز میتواند آمار بدهد و در این صورت با تکیه به سه منبع آماری میتوانیم بفهمیم کدام آمارها دقیقتر هستند.
در سایر کشورها نیز همین وضعیت را میبینیم؛ شاید آماری که وزارت بهداشت ترکیه از توریسم درمانی میدهد با آمار وزارت گردشگری آن متفاوت باشد. این تفاوتها ذاتاً ایراد نیست و در صورتی که تفکرات پشت آن سیستمها همگرا شود تبدیل به فرصت خواهد شد.
آقای دکتر، الآن مهمترین چالش صنعت گردشگری سلامت ایران را چه میدانید؟ چه باید کرد؟ هر کدام از اعضای تیمی که اشاره کردید چگونه باید به میدان بیایند؟
بزرگترین چالش حال حاضر گردشگری سلامت در کشورمان فعالیت تعداد زیادی افرادی است که اسمشان را «دلال» میگذاریم. به اعتقاد من وجود دلال ایرادی ندارد؛ اشکال از جایی پیدا میشود که این دلال برای منافع اقتصادی کوتاهمدت خودش خدمات بدون شناسنامه به مریض بدهد؛ یعنی خدماتی که نه مکان مشخصی دارد، نه قیمت معین و نه فردی که خدمات را ارائه میکند مورد شناسایی ارگانهای ذیربط است. فرضاً وزارت بهداشت نمیداند که کاشت مو برای آن فرد خارجی در کدام مرکز ایران انجام میگیرد. آیا در یک مرکز قانونی صورت میپذیرد که بازدید میشود و گواهینامه دارد یا در یک زیرزمین بدون هویت؟
ضعف دانش و فقدان نگاه صنعتی در گردشگری سلامت نیز راه را برای دلالها بازتر و هموارتر کرده است. وقتی یک مرکز درمانی ما نتواند راههای ارتباطی خود را به درستی برای مخاطب، مشتری و مریض خارجی هموار سازد، قاعدتاً دلال از این وضعیت سوء استفاده میکند. وقتی پذیرش بیمارستان ما هنوز قادر نیست به زبان غالب بیماران با آنها صحبت کند و اطلاعات بگیرد، موقعی که بیمارستان وبسایتی به زبان غالب مریضها ندارد و اطلاعات شفاف در اختیارشان نمیگذارد، مراکز تلفن درمانگاهها نمیتوانند با متقاضی خارجی ارتباط بگیرند، وقتی شرکتهای تسهیلگر به وظایف قانونی خود آشنا نیستند و در شرایطی که جای یک بازیگر مهم به نام بیمه در صنعت گردشگری سلامت خالی است، قاعدتاً دلال گوی و میدان را به دست میگیرد. بخشی از برنامهریزی ما در اداره گردشگری سلامت وزارت بهداشت رفع همین اشکالات است.
همواره گفتهام که در برخورد با دلالها دو رویکرد را میتوان دنبال کرد؛ یکی استفاده از قوای قهریه و حذف فیزیکی آنها به واسطۀ دستگیری و بازداشت، و دوم کاهش زمینههای فعالیت دلالان. به اعتقاد من بدون ایجاد بستر و زمینۀ مناسب برای فعالیت دلالها، اگر بخواهیم آنها را حذف کنیم، صرفاً زیرزمینی میشوند. با پاک کردن صورت مسئله، راهحل را نمیتوان یافت. در سایر صنایع و حوزهها نیز همین تجربه تأیید شده است. اصلیترین راه بسترسازی برای انسجامبخشی به توریسم درمانی، آوردن بیمهها به میدان است.
یکی از راهکارها را ساماندهی تسهیلگران دانستید. قبل از مصاحبه، فضای مجازی را یکی از هدفگذاریهای این دفتر عنوان کردید. تسهیلگران و کسب و کارهای آنلاین، بخصوص استارتاپها که الآن خیلی از حوزههای خدماتی را در صنایع غذایی و حمل و نقل متحول کردهاند، آیا میتوانند به این عرصه بیایند؟ آیا به جای برخورد قهری با دلالان میتوان نمونۀ بهتری را معرفی کرد؟ در این زمینه چه کارهایی میتوان کرد یا چه کارهایی انجام شده؟
همان طور که اشاره کردم، علت موفقیت دلالها در این حوزه، وجود خلاءهای اطلاعاتی است. هر گاه از طریق فضای مجازی و استارتاپها یا هر روش دیگری خلاء اطلاعاتی را پر کنیم، دامنۀ فعالیت دلال را میکاهیم. مثالی از صنایع مهمی زدید که استفادۀ مناسب از فضای مجازی و تلاش استارتاپها تغییرات بزرگی به وجود آورده است. در زمینۀ پزشکی داخل کشور برای مریضهای ایرانی نیز تاکنون این بسترهای آنلاین شکل نگرفتهاند. معتقدم زمان مناسبی است که افراد خوشفکر و تولیدکنندگان نرمافزار، وارد عمل شوند. زمینۀ فعالیت در این عرصه به قدری بزرگ است که حداقل تا ۵ سال آینده ظرفیت آن را داریم که هر سال تعدادی از استارتاپها به همین حوزه اضافه شوند.
شرکتهای تسهیلگر یکی از المانهای اساسی چرخۀ خدمترسانی به بیماران هستند. هر مریض خارجی که بخواهد به کشور بیاید باید چند مرحله را بگذراند و قطعاً تأمین ویزا، هتل، تسهیلات حمل و نقل، تورهای جانبی و امکانات پرداخت هزینهها از طریق شرکتهای تسهیلگر اتفاق میافتد. همچنین اتصال ما به بیمههای بینالمللی و مراکز درمانی جهانی مورد تأیید وزارت بهداشت نیز حائز اهمیت خواهد بود. آن دسته از مراکز درمانی ما که دارای گواهینامۀ IPD هستند میتوانند مشاوران خوبی برای بیماران خارجی باشند. بر مبنای همین شرح وظایف باید شرکتها در ساز و کار خودشان بازنگری کنند. زمینۀ فعالیت دلالها را به کمک تمام آن عناصر میتوان محدود ساخت.
رشد چهارهزار درصدی گردشگری سلامت در ترکیه
قدری هم دربارۀ رقبای ما در این صنعت صحبت کنید. الآن در چه وضعیتی هستند؟ چه سهمی از بازار آنها را میتوانیم با برنامهریزی درست به دست آوریم؟
رقبای اصلی ما در منطقه، هند و ترکیه و بعد هم اردن هستند. ترکیه را میتوان یک نمونۀ موفق دانست. وقتی بازار را به معنای آکادمیک آن در نظر بگیرید، در مییابید که ورود همواره مستلزم شناخت رقبا از جنبههای گوناگون است. بررسیهای ما نشان داد ترکیه از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ بر مبنای برنامۀ استراتژیک بسیار منسجم، تعداد گردشگری خارجی خود را چهارهزار درصد رشد داده یعنی یک کار اقتصادی بسیار بزرگ! ترکیه همچنان به این رشد ادامه میدهد. هندوستان نیز بسیار عالی عمل میکند. در ترکیه و هند، حتی ایرلاینها نقش مؤثری دارند. هر گاه مریضی بخواهد به قصد درمان وارد ترکیه شود، بلافاصله ایرلاین ترکیه ۲۰% تخفیف بلیط به وی میدهد. ما کارهای انجام نشدۀ زیادی داریم. امیدواریم بخش خصوصی را با دانش کافی و طرز فکر و چشمانداز تازهای وارد عمل کنیم تا نقش اساسی و واقعی خود را ایفا کند.
شورای راهبردی گردشگری سلامت سال ۹۳ شکل گرفت و قرار بود بخشی از خلاء قانونگذاری را در این حوزه برطرف کند. سرنوشت شورای گردشگری سلامت چه شد؟ چه کمبودهای قانونی در این حوزه باید برطرف شود؟
اگر منظورتان قوانینی باشد که نیازمند تصویب توسط مجلس هستند، معتقدم گرچه در این زمینه خلاء داریم، قبل از رفتن به سراغ آن بخش، باید گامهای اساسی دیگری را برداریم. هرگاه با مراکز درمانی صحبت میکنم، مشکلات خارج از مرکز خود را برمیشمارند و وزارت بهداشت و وزارت خارجه را مقصر تلقی میکنند ولی به آنها میگویم «در داخل خودتان چه اصلاحاتی انجام دادهاید؟». ما باید در وزارت بهداشت شروع به اصلاح کنیم و تسهیلگران را در جایگاه صحیح قرار دهیم و سپس به سراغ خلاءهای قانونی برویم.
یعنی اعتقاد دارید هنوز مشکلات پیش پا افتادهتری نسبت به خلاءهای قانونی داریم.
بله، باید پلههای اولیه را طی کنیم و سپس به خلاءهای قانونی برسیم.
راهکارهای بازاریابی در گردشگری سلامت
اشاره به بازاریابی مستقیم مراکز درمانی کردید. الآن هر بیمارستانی برای خودش بازاریابی میکند. آیا این وضعیت را توصیه میکنید یا لازم است بازیگرانی وارد عرصه شوند که صرفاً در این حوزه تخصص دارند؟ آیا هر کلینیک و بیمارستانی باید خودش گردشگر سلامت بیابد و بیاورد؟ اشاره کردید که مدل ترکیه خیلی جذاب و موفق است و برای ایران نیز به کار میآید.
بله، یکی از راههای جذب بیمار در حوزه توریسم درمانی، جذب مستقیم است و هیچ اشکالی ندارد. در مدلهای موفق نیز همین روش تعریف شده، اما در عین حال باید دقت کرد که صرفاً ۲۰ الی ۴۰ درصد از جذب بیماران از این طریق اتفاق میافتد، یعنی در بهترین حالت کمتر از نصف! لذا باید ساز و کار دیگری برای جذب کلان بیماران در مراکز درمانی گذاشت؛ حضور در فضای مجازی و دیجیتال مارکتینگ از جمله راهکارهاست. در غیاب شرکتهای تسهیلگر، مراکز درمانی مستقیماً اقدام به promote کردن خود میکنند چون راه حل دیگری ندارند؛ بهتر از این است که صرفاً تماشاچی وضع موجود باشند. ما هم مراکز درمانی را تشویق میکنیم که اگر توانایی دارند، بر مبنای اصول علمی و پذیرفته شدۀ این صنعت شروع به بازاریابی کنند؛ تا زمانی که راههای اصلی یعنی شرکتهای تسهیلگر و بیمهها را تکمیل نماییم.
در مورد نقش بیمهها نیز توضیح دهید. بیمهها چگونه میتوانند به ارتقای وضعیت گردشگری سلامت کمک کنند؟
بررسیهایمان در هند و ترکیه نشان میدهد بیمه باید در کشور مبدأ انجام شود ولی هند و ترکیه، شیوههای تازهای را در پیش گرفتهاند. با سندیکای بیمه در همین رابطه به تفاهم رسیدهایم و به زودی بیمههای ایران وارد عمل میشوند. باید بیمههای ما با بیمههای مشابه در کشورهای مبدأ join شوند؛ فرضاً اگر بیماری از کشور آذربایجان میخواهد برای درمان به تهران، تبریز یا هر شهر دیگری برود، بیمۀ خصوصی ما در ایران با شرکت بیمه کنندۀ وی در آذربایجان همراهی کند و همان خدماتی که بیمار در آذربایجان میگرفته را تحت پوشش خود در ایران قرار دهد. فرضاً اگر در آذربایجان میبایست فقط ۵۰% هزینه را میپرداخته، در ایران نیز ۵۰% را بدهد و بقیه را شرکت بیمۀ ایرانی متقبل شود. امیدواریم چنین اتفاقی بیفتد.
مجوزهای موردنیاز گردشگری سلامت
در حوزه گردشگری سلامت چه مجوزهایی وجود دارد؟ هر کدام از بازیگران باید چه گواهیهایی را بگیرند؟ گردشگری سلامت، همواره توأم با مباحث حقوقی مثل شکایت، اتفاق برای بیماران، بازرسی و… است. شاید خیلیها دوست داشته باشند که وارد صنعت گردشگری سلامت گردند پس باید دید درستی از مجوزها به ایشان بدهیم که راه را اشتباه نروند.
یکی از مجوزهای ما، گواهینامۀ پذیرش بیماران بینالملل است که ویژۀ مراکز درمانی یعنی بیمارستانها و مراکز جراحی محدود است. مجوز اساسی دوم مربوط به شرکتهای تسهیلگر خواهد بود که با همکاری سازمان میراث فرهنگی، وزارت امور خارجه، سازمان نظام پزشکی و بقیۀ ارگانهای ذیربط، این گواهی را تهیه میکنیم. امیدواریم این آییننامه به زودی به تصویب برسد و شرکتهای تسهیلگر مجوز خود را اخذ کنند. مجوز مذکور قابل ارائه به کشورهای مختلف از جمله ترکیه، هند و عراق خواهد بود و بدین ترتیب کار پذیرش بیمار را به صورت سیستماتیک انجام میدهند.
به اعتقاد شما کدام یک از شهرهای ایران، غیر از تهران، پتانسیل بیشتری برای سرمایهگذاری در زمینۀ گردشگری سلامت دارد؟
اگر بخواهیم یک شهر را اسم ببریم، انتخاب دشوار است چون از دیدگاه گردشگری، مناطق مختلف کشور، جاذبههای گوناگونی دارد. برای مردم عراق و افغانستان، شهرهای مذهبی ما خیلی مهم و مورد توجهند؛ مثلاً مشهد و قم! جهت کشوری مثل عمان، شیراز و استان فارس مورد توجه است. همسایۀ شمال غرب ما، آذربایجان، به تبریز علاقه نشان داده است. استان خوزستان و شهر اهواز نیز به خاطر نزدیکی به مرز و خدمات درمانی مناسب مورد توجه ویژه است. به تازگی کرمانشاه، سنندج و حتی خرم آباد نیز دارند به فهرست اضافه میشوند. چون شما تهران را جدا کردید از آن نام نبردم ولی تهران به خاطر مرکزیت و همچنین امکانات پزشکی متنوع، مورد توجه است.
نظرات بسته شده است.