میتوانیم در درمان سرطان، گردشگر سلامت جذب کنیم
بررسی ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران در گفتوگو با دکتر محمدرضا قوام نصیری، رئیس انجمن رادیوتراپی آنکولوژی
چگونه باید ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را شناسایی کنیم؟ مهمترین نیاز گردشگری سلامت کشور چیست؟ مهمتر اینکه چطور میتوان بازار گردشگری سلامت یا همان «مدیکال توریسم» کشور را گسترش داد؟ درمانهای رقابتی ایران در حوزه گردشگری سلامت کدامها هستند و سوال کلیدیتر اینکه چالشهای حوزه گردشگری سلامت ایران چیست و چطور باید رفع شوند؟ در مصاحبهای که در خبرگزاری گردشگری سلامت «مدتورپرس» با دکتر محمدرضا قوام نصیری، رئیس انجمن سرطان ایران داشتیم تلاش کردهایم به پاسخ این سوالها برسیم. مصاحبهای که در آن دکتر قوامنصیری با تهلهجه شیرین مشهدیاش تاکید میکند اگر گردشگری سلامت، درست سیاستگذاری و به جوانها میدان داده شود در بسیاری از درمانها میتوانیم سهم کشورهای رقیب را از آن خود کنیم، از جمله در درمان سرطان!
اگر بخواهیم برنامهای برای گردشگری سلامت و استفاده از ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران داشته باشیم، باید در دو قسمت جداگانه داخلی و خارجی باشد. مراجعان خارج از کشور، فرهنگ متفاوتی نسبت به ایرانیها دارند. نمیتوانیم همان روشهایی که بهصورت بومی انجام میدهیم را برای بیمارانی که از خارج میآیند نیز اعمال کنیم.
موضوع بحثمان گردشگری سلامت است. بهعنوان اولین سوال، ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران غیر از ارزشمند بودن دلار، که همگی در جریانش هستیم، چه مزایای دیگری دارد که باید روی آن سرمایهگذاری انجام دهیم و زیرساختهایش را فراهم کنیم؟
نکته مهم در مورد ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران، این است که معنای واقعی واژگان و اصطلاحات را درک و بر همین اساس برنامهریزی کنیم. هر گروه، فرد یا سازمانی که میخواهد برنامه جدیدی را شروع کند باید مدیریت خاصی را اعمال کند. برنامهریزی و انجام گردشگری سلامت در معنای ظاهری، خیلی راحت به نظر میآید، اما وقتی بخواهید یک کار تمیز و قابلقبول ارائه دهید ملاحظات خاصی را به همراه دارد. گردشگری سلامت، هم جنبه داخلی دارد و هم خارجی، اما به نظر من جنبه اینترنشنال قضیه پررنگتر است. گردشگری سلامت، صنعت تازهای نیست که بخواهیم ابتدابهساکن آن را شروع کنیم. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تقریبا متولی این برنامه، یعنی خدماترسانی خصوصی برای سلامت افراد بوده است، بهخصوص بیمارانی که از خارج از کشور مراجعه میکنند. کشورهای همجوار ما (آسیای میانه، عراق و افغانستان)، به جز روسیه با مشکلاتی دست به گریبان هستند که منجر به افت چشمگیری در کیفیت درمان بیماران در این کشورها شده است. استارت مراجعه بیماران خارجی به ایران، از کشورهای عربی زده شد. اینطور نیست که فقط عراق بهخاطر تهاجم آمریکا مشکل پیدا کرده باشد، بلکه عدهای شیخنشینهای خلیجفارس نیز به ایران مراجعه میکنند.
اگر بخواهیم برنامهای برای گردشگری سلامت و استفاده از ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران داشته باشیم، باید در دو قسمت جداگانه داخلی و خارجی باشد. مراجعان خارج از کشور، فرهنگ متفاوتی نسبت به ایرانیها دارند. نمیتوانیم همان روشهایی که بهصورت بومی انجام میدهیم را برای بیمارانی که از خارج میآیند نیز اعمال کنیم.
انتظارات درمانی بیماران داخلی و خارجی از ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران
بین درمانی که یک شهروند ایرانی انتظار دارد و انتظار یک توریست درمانی چه تفاوتی میبینید؟
در اینباره باید جزءبهجزء صحبت کرد. وقتی بحث گردشگری سلامت بینالمللی مطرح میشود باید دانست که این کار بهصورت اختصاصی و ویژه انجام شود. بیمار خارجی که به کشور میآید، چون پول خرج میکند، توقعات خاصی دارد. اخیرا ارزش دلار خیلی زیاد شده است. اگرچه هر پزشکی وظایف خود را میشناسد و میداند اگر برای مریض کم بگذارد، ذهنیت منفی در او ایجاد میشود، اما وقتی کسی دلار میآورد توقع دارد بهصورت خاصی به او نگاه کنند، در حالی که از نظر اخلاق پزشکی، تمام افراد در یک خط هستند، چه باسواد باشند، چه بیسواد، چه از آمریکا بیایند، چه از یک کشور دوست و همسایه!
۸۰میلیون نفر در این کشور با ما زندگی میکنند و وظیفهای که در قبال آنها داریم در قاموس طبابت، نسبت به توریستهای درمانی فرقی نخواهد کرد، مگر در مورد خدماتی که خارج از وظایف اصلی حرفۀ پزشکی است. با این حال باید فرهنگ کشورهایی که بیماران آنها به ما مراجعه میکنند را بشناسیم. لازم است پزشکان کلاسهای خاصی را بگذرانند تا بدانند بیماری که از عراق میآید فرهنگ دیگری نسبت به بیمار روس، تاجیک، گرجی و ارمنی دارد. باید یک مدیریت صحیح شکل بگیرد که به منِ پزشک آموزش بدهد. پزشکان ما هم باید این بینش را داشته باشند که خودشان درخواست برگزاری کلاس را بدهند و چون پزشک هستند خود را بینیاز از آموزش نبینند. در اینصورت وقتی کسی از خارج میآید، پزشک میداند با چه فرهنگ و خواستههایی مواجه است، بهخصوص در حوزۀ درمان و پزشکی که توقعات، خیلی زیاد است. با چنین سیاستی میتوان ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را شکوفا کرد.
بنابراین شما فکر میکنید باید زمینههای اجتماعی هر کشوری که امکان جذب توریست سلامت از آن وجود دارد را به پزشکان آموزش داد؟
دقیقاً! باید بدانیم بیماری که از افغانستان میآید، از پزشک چه چیزی میداند و چه توقعی دارد. با چهار افغانستانی باید جلسه بگذارند و بگویند «وقتی دچار دلدرد میشوید و به پزشک مراجعه میکنید از پزشکتان چه توقعی دارید؟ آیا سطح معلومات پزشک شما کافی است؟ پزشک خوب چه کاری میکند؟» سپس به ما میگویند «اگرچه وظایف و اخلاق پزشکی را خوب میدانید، اما نتیجۀ تحقیقات این بوده که مریض وقتی از افغانستان میآید، باید طبق چنین پروتکلی با او رفتار بکنید که رضایت داشته باشد.»
اگر آموزشها و زیرساختهایی که ضروری دانستید موفق باشند، آیا مزیت رقابتی ملموسی نسبت به کشورهای رقیب خودمان در حوزه گردشگری سلامت داریم که بتوانیم ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را در این بازار رقابتی عملیاتی کنیم؟
پاسخ به این سوال برای کسی که زیاد در کارهای اجرایی نبوده، دشوار است. مدت طولانی است در زمینه سرطان با وزارت بهداشت و درمان همکاری دارم و در حال حاضر هم در رأس انجمن رادیوتراپی آنکولوژی سرطان کشور انجاموظیفه میکنم، اما در این رابطه باید متخصصان وزارت بهداشت و درمان نظر بدهند. به طور کلی، متولیان گردشگری سلامت باید مدیران ورزیدهای از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشند که بتوانند این مزیتها را مشخص و روی آن کار اصولی انجام دهند. شاید برای کاوش این حوزه، احتیاج به کمک پزشکان و مدیران دیگری نیز باشد. سؤال شما جنبه و زوایای مختلفی دارد.
بیشترین مخاطبان گردشگری سلامت ایران از چه کشورهایی و دنبال چه درمانهایی هستند؟ کجاها باید بیشتر روی گردشگری سلامت سرمایهگذاری کنیم، به چه دلیل؟
در حوزه تخصصی خودم، میدانم کسانی که برای درمان بیماری سرطان میآیند خدمات خاصی مثل رادیوتراپی میخواهند. عدهای جراحیهای سنگین توسط متخصصان متبحر میخواهند. برخی نیز بیماریهای واگیردار یا عفونی دارند. البته دانستن آمار دقیق گردشگری سلامت در این حوزه به برنامهریزی بهتر کمک خواهد کرد. اما در بخش سرطان، ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران بسیار قابلملاحظه است.
برخی درمانهای پزشکی، به شکل سنتی، در خارج از کشور گران هستند و میتوانند برای ما مزیت رقابتی محسوب شوند.
به همین دلیل این مثالها را عنوان کردم. درمان سرطان، جدیدتر از جراحی است. جراحی، قدمت چندصد ساله در ایران دارد. ما جراحان و استادان حاذقی داریم، چه برای جراحیهای عمومی که به اشتباه اسمش را «جراحی داخلی» میگذارند و چه جراحیهای تخصصی مثل ارتوپدی، اطفال، اعصاب، دستگاه ادراری و اورولوژی، زنان و چشم! خوشبختانه مملکت ما در تمام این حوزهها استادان و تجهیزات بهروز و کافی دارد. تمام حوزهها تخصص من نیستند، ولی به این دلیل که سرطان به همۀ اندامهای بدن مرتبط است، میدانم طی ۴۰ سال گذشته پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم که حتی کشورهای نفتخیز و ثروتمند اطراف ما، به آن دست نیافتهاند. از قدیم تاکنون، یکی از مزیتهای قابلتوجه ایران، جراحی بوده!
آیا در درمان سرطان نیز میتوانیم به فکر جذب گردشگر سلامت باشیم؟
بله! در سه دهۀ اخیر، تشخیص، درمان و پیگیری سرطان کاملا متحول شده است. تا ۳۰ سال قبل بهخصوص پیش از آن، علل سرطان کاملاً ناشناخته بود. در گذشته فرضا میگفتند اگر چای یا مایعات داغ بنوشید دچار سرطان مری میشوید، چون سرطان مری در شمالشرق ایران زیاد بود. چه خارجیهایی که قبل از انقلاب در ایران بودند و چه پژوهشهای بعد از انقلاب، ثابت کرد، اگرچه وضعیت تغذیه میتواند در سرطان دستگاه گوارش تأثیر بگذارد، اما زمینۀ مساعد ژنتیک، حرف اصلی را میزند. Genetic Study در ۲۰ سال اخیر شروع به رشد کرد و در حال حاضر به پیک خود رسیده است. امروزه میگویند باید زمینۀ مساعد ژنتیکی داشته باشید تا وقتی هستۀ اصلی سرطان در شما ایجاد میشود بتواند پیشرفت کند.
بعضی سرطانها مثل «رتینوبلاستوم چشم» که نوعی تومور چشمی است، به احتمال بالایی قابل انتقال از نسلی به نسل بعد است. سرطان رودۀ بزرگ نیز در خانوادهها بهدلایل ژنتیک شیوع مییابد. «پولیپوز فامیلیار» یعنی وجود پولیپ در معده، گاهی بهصورت خانوادگی نمود مییابد. کشورهایی که درگیر مسائل خاص بودهاند نمیتوانند آکادمیهای پیشرفتهای مثل ما در حوزۀ درمان و تشخیص سرطان داشته باشند، به همین دلیل نیاز به دانش پزشکان ایرانی دارند. اینکه باور کنیم درمان سرطان یکی از ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران است، میتواند گام اول در شکوفایی این حوزه باشد.
پژوهشکده سرطان جهاد سازندگی تهران کسانی مثل آقای دکتر امیدزاده و همکارانشان را دارد که من از نزدیک با آنها تعامل دارم و میدانم در سطوح بسیار بالایی کار میکنند و عدهای از کشورهای اروپایی برای درمان به سراغشان میآیند. در گذشته فرضا میگفتند اگر یک مریض خالِ سیاه در پوست داشته باشد به احتمال زیاد شاید مبتلا به ملانوم باشد، که یکی از خطرناکترین بیماریهای پوستی و سرطانها بهشمار میرود و بیمار را زود از پا در میآورد. اما علم امروز میگوید نه، تمام خالها سرطانی نیستند. اگر مشکوک شوید، آزمایش «ایمونوهیستوشیمی» انجام میدهید و فاکتورها و عوامل خاصی را در خون و در سلولهای آن توده، اندازه میگیرید و اگر مثبت شد، با ۹۵ یا ۹۹% احتمال قوی میگویید که ملانوم است در حالی که در گذشته، جراحی میکردند و مریض را به وحشت میانداختند و جراح نیز یک جراحی وسیع و بیدلیل انجام میداد. الآن یک نمونهبرداری جزئی و آزمایشهای پیشرفتۀ پاراکلینیک، مشخص میکند که آیا مریض سرطان دارد یا نه.
چالش اصلی که در حال حاضر ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را تهدید میکند این است که هر کاری میخواهیم انجام دهیم جنبۀ مالی آن را پیش از هر چیز میبینیم. فردی مثل من که بیش از هر چیز به منفعت خود میاندیشد سعی میکند نفع خود را نسبت به نفع کشور در اولویت بداند و اگر شخص دیگری بتواند مدیریت بهتری انجام دهد در کارش دخالت میکنم! به همین دلیل است که برنامههای ما دچار تشنج میشوند و بهصورت شایسته به سرانجام نمیرسند.
برخی پزشکان متخصص سرطان بسیار متبحر و باسابقهاند و بیماران زیادی را درمان کردهاند. آنها میتوانند آمادۀ پذیرایی از بیماران کشورهای همجوار باشند، چون مطمئناً در آن کشورها متخصصان برجستۀ مشابه وجود ندارند. ایران میتواند مقصد مطمئنی برای درمان مبتلایان به سرطان باشد. عدۀ زیادی از کشورهای عراق، افغانستان و حتی از روسیه به ایران مراجعه میکنند. الآن ایران در منطقه از لحاظ درمان سرطان جایگاه خاصی پیدا کرده است. در خانمها سرطان سینه، بیشتر شیوع دارد. امکانات ایران در این زمینه ارزشمند است. رادیوتراپی حین عمل باعث میشود سینه را تخلیه نکنند و اینگونه جلو عوارض روحی و روانی آتی از بیماران گرفته میشود. این درمان، موفقیتآمیز است و از نظر زیبایی نیز لطمهای به مریض نمیزند. این تکنیکها با وجود پیچیدگی و مشکلاتی که دارند بهراحتی در شهرهای مختلف ایران و دانشگاه علوم پزشکی انجام میشود. این امکانات در کشورهای نزدیک ایران، یا نیست یا ناقص است.
امروز بزرگترین بازار هدف ما در بین کشورهای همسایه کدام است؟
غیر از ترکیه که امکانات زیادی نسبت به ما دارد، بقیۀ کشورها به ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران نیاز دارند. در مورد پزشکان ترکیه نمیتوانم اظهارنظر کنم، ولی از نظر تجهیزات و دستگاهها، ترکیه از ما جلوتر است.
چالش اصلی گردشگری سلامت ایران، برنامهریزی اقتصادی است
یکی از رقبای جدی ما در منطقه، ترکیه است و حتی از ما جلوتر هم است. اگر بخواهیم سهم بیشتری را بگیریم و رقابت تازهای داشته باشیم، چه چیزی را باید فراهم کنیم؟ به نظر میرسد، در گردشگری سلامت، از لحاظ نیروی انسانی، یعنی پزشکان مشکلی نداریم، اما سایر ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران مغفول مانده است.
از لحاظ نیروی انسانی مشکلی وجود ندارد، ولی برنامهریزی اقتصادی کشور یکی از چالشهای مهم است. من نمیتوانم به جای هیئت دولت یا سطوح بالاتر از آنها، اظهارنظر کنم، چون نه بودجۀ کشور را دقیق میدانم و نه نحوۀ تقسیمش را، اما میدانم در «طرح تحول نظام سلامت» بودجهای در نظر گرفتند که عمده مخارج آیندۀ سلامت در کشور توسط سازمانهای بیمهگر تأمین شود. وقتی سازمانهای بیمهگر نتوانستند جوابگوی وزارت بهداشت باشند، دانشکدههای علومپزشکی و داروخانهها دچار مشکل شدند و سیکل معیوبی بهوجود آمد. طرح دولت، بسیار ایدهآل بود و تا حد زیادی به انجام رسید، اما نظر وزیر محترم، هیئت دولت بهخصوص آقای روحانی تأمین نشد.
گردشگری سلامت در ترکیهاتفاقات دو سال اخیر که الآن در بدترین برههاش هستیم باعث اجرای دشوار برنامههای سلامت شد.
وقتی امکانات اقتصادی برای یک برنامه مهیا میشود باید آنها را در همان زمینه مصرف کنند. جبران کمبود دستگاههای رادیوتراپی را از ۱۵ یا ۲۰ سال پیش در وزارت بهداشت و درمان شروع کردهایم، اما بهخاطر هزینۀ گران آنها، سال به سال خریدشان دشوارتر میشود. کشورهای پیشرفته، از لحاظ تأمین دستگاه و تکنیکهای نوین خیلی سریع جلو میروند. ضعف بنیۀ مالی، موجب عقب ماندن ما نسبت به مراکز پیشرفتۀ سرطان در دنیا بهخصوص در اروپا، استرالیا و آمریکا میشود. همجواری ترکیه با اروپا و برنامهریزیهای اقتصادی آنجا، همچنین درگیر نشدن آنها با بعضی مسائل سیاسی، باعثشده که در این مسائل نسبت به ما پیشی بگیرند. یکی از مسائل مهم در حوزۀ سرطان، اقتصاد است. زمانی که احتیاج به بهینهسازی وضعیت موجود دارید، باید تجهیزات و امکاناتی مانند دستگاههای رادیوتراپی و تجهیزات جراحی و داروهای خارجی شیمیدرمانی را نیز داشته باشید. این موارد با برنامهریزی درست اقتصادی و داشتن یک اقتصاد پویا و بینالمللی محقق میشود، یعنی اگر میخواهیم ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران محقق شود باید به فکر اقتصادی پویا باشیم.
مقررات و سیاستگذاری در حوزه گردشگری سلامت
گریزی به قوانین و مقررات حوزه گردشگری سلامت بزنیم. برخی قوانین حوزۀ گردشگری سلامت موجودند، ولی گاهی با خلأهایی مواجهیم که رفع آنها میتواند ورود گردشگر سلامت به کشور و تقویت ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را تسهیل کند، مثلاً باید ویزای گردشگری سلامت بهراحتی صادر شود.
کاملاً درست است. وقتی بتوانیم الفبای مدیریت را بهسامان برسانیم، به مسائل جزئیتری هم میرسیم. وقتی برنامۀ گردشگری سلامت را طرحریزی میکنیم تا ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران رشد و بهبود داشته باشد و وضع اقتصادی کشور را ارتقا بخشد باید تسهیلاتی برای بیماران در نظر بگیریم، بهخصوص در مورد کشورهای همجوار که فرهنگشان به ما نزدیک است و اجتماع، رفتار، سوابق و تاریخشان را میشناسیم و حتی در گذشته، بخشهایی از آن کشورها جزء ایران بودهاند. باید صدور ویزا و ورود ارز از این طریق، متولی خاصی داشته باشد. سازمان غذا و دارو در وزارت بهداشت، یک بار به دلیل نامعلومی اعلام کرد «هر داروی خارجی که در ایران ساخته شود وارداتش ممنوع است.» این حرف برای اکثر داروها میتواند درست باشد، اما ماجرای آسپرین با داروهای سرطانی خیلی فرق میکند.
چه بخشخصوصی که میخواهد توریسمدرمانی را بهجایی برساند و چه وزارت بهداشت و درمان بهعنوان بخشدولتی، باید به توافق و برنامهریزی خوبی با دید بلندمدت برسند.
گاهی در کشور بهخصوص در چند سال اخیر، توانستهایم داروهای درمان سرطان را بسازیم، اما برخی برندهای خارجی را هنوز نتوانستهایم مشابهسازی کنیم. در حوزۀ پزشکی انعطافپذیری ضروری است و نمیتوان بهصورت صفروصدی عمل کرد. کسی که از خارج میآید باید بدانیم با چه فرهنگ و دیدگاهی آمده است تا بتوانند تجربۀ آسانی از زیست توریستی در ایران داشته باشند. برخی مسئولان میتوانند تسهیلاتی را برای ورود بیماران فراهم سازند، اما مهمتر از آن، این است که برای چیدن میوه، ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران باید یک سیاست واحد در این زمینه داشته باشد و تصمیمهای خلقالساعه گرفته نشود.
با این وجود از نظر شما مهمترین چالشهای حوزه گردشگری سلامت چیست؟
چالش اصلی که در حال حاضر ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران را تهدید میکند این است که هر کاری میخواهیم انجام دهیم جنبۀ مالی آن را پیش از هر چیز میبینیم. فردی مثل من که بیش از هر چیز به منفعت خود میاندیشد سعی میکند نفع خود را نسبت به نفع کشور در اولویت بداند و اگر شخص دیگری بتواند مدیریت بهتری انجام دهد در کارش دخالت میکنم! به همین دلیل است که برنامههای ما دچار تشنج میشوند و بهصورت شایسته به سرانجام نمیرسند. در هر کاری اختلافسلیقۀ شخصی وجود دارد، اما همۀ دستاندرکاران هر برنامه باید هدف مشترک خود را بشناسند و برای تحققش همافزایی کنند. در حال حاضر تشکیلات گردشگری سلامت، حالت نیمهخصوصی- نیمهدولتی دارد. بیشتر مخاطبان ما از کشورهای همجوار هستند. اما نیت نباید صرفاً دریافت دلار باشد. اینکه ۲۴ ساعت ماشینحساب به دست میگیریم و قیمت دلار را بالا پایین میکنیم، فقط ۵۰درصد قضیه است، ولی ۱۰سال بعد تأسف میخوریم که ای کاش ماشینحساب را کمتر بهدست میگرفتیم و بیشتر روی برنامهریزی و مدیریت صحیح در حوزه گردشگری سلامت تأکید میکردیم.
در مورد گردشگری سلامت، وجهه و پرستیژ بینالمللی ایران مهمتر از حاشیه سود افراد است. اگر استارتآپها و امکانات جدید و آنلاین بتوانند گردشگری سلامت را تسهیل کنند، مسلماً بهترین نتایج بهدست میآید.
چند سال است وزارت بهداشت و درمان روی گردشگری سلامت کار میکند، ولی افرادی وارد برنامه میشوند که تخصص کافی ندارند. مدیریت گردشگری نیاز به آموزشدیدن، جوابگو بودن و دریافت فیدبک دارد. هر کسی که در وزارتخانه صاحبامضا و تصمیمگیرنده است، حتی اگر وزیر نباشد، ناگهان جرقهای به ذهنش میرسد که «توریسم سلامت، هم واژۀ دهانپرکنی است، هم درآمد دارد.» نگاه صِرف به درآمد، روش صحیحی برای مدیریت نیست. چالش اصلی حوزۀ گردشگری سلامت همین است. چه بخشخصوصی که میخواهد توریسمدرمانی را بهجایی برساند و چه وزارت بهداشت و درمان بهعنوان بخشدولتی، باید به توافق و برنامهریزی خوبی با دید بلندمدت برسند.
یکی از اتفاقهای بدی هم که دارد میافتد این است که دلالها نیز به همان دلایلی که اشاره کردید به شکل فلهای وارد ماجرا میشوند، چقدر این موضوع را برای استفاده از ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران، یک تهدید میدانید؟
دقیقاً تهدید است! من صلاح ندانستم که از کلمه دلال استفاده کنم و عبارت «ماشینحساب» را به کار بردم.
مطالب مرتبط:
جدیداً کسبوکارهای آنلاین یا همان استارتآپها هم وارد حوزه گردشگری سلامت شدهاند. از این بسترهای آنلاین میتوان برای حذف واسطهها استفاده کرد تا توریست سلامت بهراحتی وارد کشور شود. چقدر ورود استارتآپها به این حوزه را بهعنوان تسهیلگر گردشگری سلامت، راهگشای درآمدزایی برای اقتصاد کشور از طریق ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران میبینید؟
خودم ۴۰ سال است با جوانها سروکار دارم و دانشجویانی را تربیت کردهام که به جایگاه استادی رسیدهاند. تز من همیشه این بوده که باید به جوانها میدان داد. حتی اگر یک جوان را میبینیم که میتواند به سرعت از بقیه جلو بزند باید بگذاریم برود. جوانها مثل مسنها مزۀ پول را نچشیدهاند و گرفتار مال دنیا نیستند. در مورد گردشگری سلامت، وجهه و پرستیژ بینالمللی ایران مهمتر از حاشیه سود افراد است. اگر استارتآپها و امکانات جدید و آنلاین بتوانند گردشگری سلامت را تسهیل کنند، مسلماً بهترین نتایج بهدست میآید. بحمدالله طینت جوانان ما پاک است و اکثراً درست تربیت شدهاند. بالاخره شکم گرسنه باید سیر شود، ولی در کنار مسائل مالی، باید حداقل ۵۰درصد هم به فکر بهبود وجهۀ کشور بود. استفاده از بستر رزرو آنلاین، گزینه بسیار خوبی برای گردشگران سلامت و استفاده از همه ابعاد ظرفیتهای بازار گردشگری سلامت ایران است که باید درست مدیریت شود. البته باید با استفاده از تجربههای گذشته، سیستم گردشگری سلامت خوب و قابلقبولی را با اقتصاد و وجهۀ مناسب شکل دهیم.
نظرات بسته شده است.