مدگو ؛ استارتاپ گردشگری سلامت علیبابا
گفتوگو با سعید طاهری، استارتاپ گردشگری سلامت مدگو
هنگامی که درباره استارتاپ گردشگری سلامت سخن میگوییم، یعنی از استارتاپ، گردشگری، سلامت و گردشگری سلامت و چالشها و ظرفیتهای آن بطور جداگانه سخن گفتهایم. استارتاپها با وجود فراگیری، هنوز در ایران کسبوکاری نوپا هستند. گردشگری سلامت هم اگرچه بازاری جدید نیست ولی به عنوان یک صنعت حرفهای باید آن را در کشورمان تازه متولد شده بدانیم. مجموع نوپاییها در کنار هم شرایط خوب و سختی را رقم میزنند که امروز استارتاپها و شرکتهای تسهیلگری سلامت یکصدا از آن سخن میگویند. فقدان رگولاتوری، برنامه نظارتی، زیرساختهای گردشگری و در کنار آن بازاری پرپول و درخشان اگر بتوانیم حرفهایگری و قانونمندی را بر آن سوار کنیم، خوب، بد و زشتهای این صنعت هستند. سعید طاهری فاندر استارتاپ مدگو در گفتوگو با مدتورپرس از شکلگیری این استارتاپ میگوید و مسائل استارتاپی گردشگری سلامت را از دیدگاه خود تشریح میکند.
آقای طاهری در ابتدا مایلم درباره مدگو صحبت کنید. چه زمانی و با چه چشماندازی کار خود را آغاز کردید؟ تاکنون چه فعالیتهایی داشتید و چه کارهایی را در برنامه دارید؟
حدود ۹ ماه پیش استارتاپ مدگو با پروپوزالی که به تیم علیبابا دادیم و پذیرفته شده بود، استارت خورد. غالب همکاران مدگو دانشآموخته رشتههای علوم پزشکی هستند که کار بیزینسی میکنند. من داروسازی خواندم و درحال حاضر دکترای اقتصاد و مدیریت میخوانم. زیرا به نظر من ارتباط رشتههای علوم پزشکی با رشتههای دیگر اختلال دارد. با یکی از دوستان که در انگلیس زندگی میکرد، تصمیم گرفتیم پروپوزال را به یک شرکت ایرانی بدهیم. شرکت علیبابا را کاندید کردیم، بیزینسپلن و مارکتینگپلن نوشته شد، کار استارت خورد، مطالعات بازار، بررسی رقبا و غیره انجام شد. طراحی سایت، تهیه محتوا، برنامهنویسی، دیزاین را آماده کردیم و از فروردین وارد کار شدیم. چشماندازی که در مدگو داریم، بدون شعار، رونق گردشگری سلامت ایران است. در این زمینه کشور ما هم در حوزه توریسم که متاسفانه خوب کار نکردیم و هم در کوالیتی پزشکان، بیمارستانها و آپشنهایی که میتوانیم ارائه دهیم، ظرفیتهای زیادی دارد. اگر صنعت گردشگری در ایران پا بگیرد، انقلابی در اقتصاد و درآمد کشور رخ میدهد. این ظرفیت یک تهدید بزرگ دارد و آن هم این است که افرادی این بازار را با قیمت بالا و کیفیت پایین خراب میکنند. تهدید دیگر این است که جنبه گردشگری این موضوع مغفول مانده است. با غفلت از موضوع گردشگری، ارزش افزوده چندانی در گردشگری سلامت باقی نمیماند. این دو در کنار هم میتوانند ایران را قطب گردشگری سلامت کنند. همانگونه که هند، ترکیه، کره، مالزی و چند کشور دیگر قطب هستند.
به نکته خوبی اشاره کردید. در گردشگری سلامت به موضوع گردشگری کمتر توجه میشود. گفتید که پارتنرشیپ شما علیبابا است. زیرمجموعه علیبابا هستید یا همکار آن؟
علیبابا یکی از فاندرهای این استارتاپ است.
استارتاپهای موفق در حوزه سلامت گردشگری سلامتچطور میتوانید از ظرفیتهای علیبابا در حوزه گردشگری استفاده کنید؟ چه کارهایی با همکاری علیبابا انجام دادید و چه کارهایی میخواهید انجام دهید؟
هر امکانی که زیرمجموعه هلدینگ توشا باشد، از علیبابا برای حوزه فلایت، جاباما برای هتلها، استارتاپها و غیره در اختیار ما است، همه در یک تیم کار میکنیم و پشتیبان هم هستیم. ما یک قطعه از پازل هلدینگ گردشگری توشا هستیم که در کنار سایر قطعات، این تصویر را کامل میکنیم. تمرکز ما بر این است که اگر بیمار آوردیم، روی خدمات توریستی و درمانی خوب، سرعت پاسخگویی، قیمت مناسب و این دست موارد مانور دهیم. در کنار آن برنامه ما این است که خدمات توریستی که متاسفانه در ایران کمتر به آن توجه شده، ارائه کنیم.
مزیتی که شما میتوانید در بیزینس خود تعریف کنید، هم در مقایسه با سایر بازیگران این حوزه و هم در مقایسه با بیزینسهای بزرگ جهانی چیست؟ روی دیجیتال مارکتینگ تمرکز دارید یا نکات دیگر؟
این مزیت بسته به بازار هدف متفاوت است. الان خوشبختانه یا متاسفانه بیش از ۷۰ درصد بازار ما در کشور عراق است. عمده کسانی از عراق میآیند، برای واسطهگری و دلالی یا به سفارش قومی قبیلهای آمدهاند. در این بازار به سختی میتوان با دیجیتال مارکتینگ نفوذ کرد. زیرا برای مثال عراقیها به جای اینکه در گوگل جستوجو کنند، در فیسبوک جستوجو میکنند. به طور کلی مسیر انتخاب جداگانهای از بقیه دنیا دارند. با استراتژی دیجیتال مارکتینگ شاید در بازار عراق شکست بخوریم، ولی در بازارهای دیگر موفق شویم! پس روش ما وابسته به بازار است. ما به دلیل تحریم، بازار و شرایط کشورمان، برای کار با کشورهای اروپایی و خاور دور در تبادلات مالی محدودیت داریم. ولی میشود برنامهای داشت که سلیقه خدماتدهنده کشورمان و بیمارستانها، محدود به عربزبانها نباشد. باید راهها و استراتژیهایی پیدا کنیم که اعتماد بیماران کشورهای دیگر هم جلب شود. الان ترکیه که مهمترین رقیب ما در منطقه است، از اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس بیمار میگیرد. هند هم بیماران زیادی از چین و حاشیه خلیج فارس دارد. ما با چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس فاصله زیادی نداریم. تنها اعتمادسازی کمی دشوار است که باید انجام شود.
شما یک استارتاپ هستید و یک استارتاپ بزرگتر به عنوان فاندر و منتور با شما کار میکند. خودتان هم از رشتههای علوم پزشکی آمدهاید. معمولا مقاومت بخش پزشکی این است که حوزه مدیکال توریسم را نمیتوان استارتاپی کرد. در سایر حوزهها هم این مقاومت وجود داشت ولی استارتاپها آمدند و انقلابی در بخشهای گوناگون ایجاد کردند. علیبابا، مستربلیت و فلایتیو در گردشگری نمونه آن هستند. فکر میکنید استارتاپهای مدیکال توریسم چقدر میتوانند در کنار بیمارستانها و جامعه پزشکی قرار بگیرند و اتفاق خوبی را رقم بزنند؟ همچنین جای چه استارتاپهایی را در این حوزه خالی میبینید؟
این سوال هم بستگی به شرایط دارد. اگر شرایط کشور ما بهگونهای بود که برای مثال عراق ۳۰ درصد بازار ما را تشکیل میداد، نقش استارتاپها از چیزی که الان هست، پررنگتر میبود. الان استارتاپهای ما نمیتوانند روی تکنیکهای بازاریابی آنلاین و دیجیتال تمرکز کنند. عملا آفلاین کار میکنند. الان هم شرکتهای زیاد ثبت شده است ولی این حوزه ظرفیت بیشتری برای ورود شرکتها و استارتاپها دارد. نقش استارتاپ در هر حوزهای میتواند پررنگ باشد. زیرا ماهیت استارتاپ چابکی، استفاده از روشهای خلاقانه و تمرکز بر خلاها است و استارتاپ غالبا تیم جوان و انرژی بالا دارد. ولی جای استارتاپی که بتواند با فرهنگ غلطی که جا افتاده، مقابله کند، شفافیت را ارائه کند، به تناسب هر جامعه و به فراخور زمان و مکان اعتماد بازار را جلب کند، خالی است. نه ما و نه سایر بازیگران این صنعت نمیتوانیم ادعا کنیم که اینگونه ظاهر شدهایم. شما به الگوهای موفق خاورمیانه و کشورهای نزدیک نگاه کنید. ترکیه، دبی، هند و مالزی هر یک روی مزیتهای رقابتی خود مانور دادهاند و امتیازاتی را برجسته کردند. یکی از آنها گردشگری حلال است که ما هنوز برای آن هیچ کاری نکردیم. ماهیت کار استارتاپ بر سعی و خطا است. همه ما نسل جدید این بازار هستیم و جای زیادی برای رشد و خلاقیت داریم. کشور ما هم دیر به فکر این شاخه افتاده است. گردشگری سلامت در یک بُعد سلامت است. در ابعاد دیگر نیازمند زیرساختهای گردشگری مانند هتل، حملونقل درون شهری و برون شهری و حوزههای دیگر است که ما در آن خیلی عقب هستیم. ما به عنوان استارتاپ گردشگری سلامت نمیتوانیم با این نواقص مقابله کنیم. آمادهسازی این زیرساختها نیازمند عزم کشوری، عزم دولتی، اختصاص بودجه و همت ارگانهای مرتبط با گردشگری است.
چالش و سرعتگیر جدی صنعت گردشگری سلامت، را در همین مدتی که فعالیت میکنید، در چه دیدید و فکر میکنید برطرف کردن آن از چه نهادها یا فعالانی ساخته است؟
پرسش سختی است زیرا چالشهای جدی این صنعت یکی دوتا نیست. من چالشها را به دو بعد داخلی و خارجی و فراتر از چالش شرکتها تقسیم میکنم. چالشهای داخلی، همانطور که اشاره کردم، محدودیتهای ما در داخل کشور است. یک مساله رگولاتوری است. الان پزشکان و بیمارستانها به راحتی با دلالان کار میکنند. در صورتی که دلال با خاموش کردن گوشیاش، کل راه ارتباطی را با بیمار میبندد، امکان فالوآپ بعدی برای بیمار وجود ندارد و اگر برای بیمار اتفاقی بیفتد، کسی پاسخگو نیست. دستگاه نظارتی و رگولاتور باید سریعتر به این حوزه وارد شود تا پزشک، بیمارستان یا هرکس دیگری اجازه کار فردی و دلالی نداشته باشد. باید سازماندهی، امکان پیگیری، شکایت، فالوآپ و غیره بهوجود آید. موضوع دیگر زیرساختهای گردشگری، ترنسفر، هتل و نظیر آنها است که به آسانی فراهم نمیشود. زمان، همت و بودجه میخواهد. چالشهای خارجی بزرگ ما تحریمها و مشکل تراکنش است. ما با شرایط پیش از تحریم میتوانستیم به بازارهای اروپا وارد شویم و تراکنشهای راحتتری داشته باشیم که الان همه این راهها بسته شده و خیلی سخت میتوان روی بازارهای اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس حساب کرد. برای ما که مدعی فعالیت در حوزه گردشگری سلامت هستیم، تراکنش مالی یک چالش بزرگ است. از طرف دیگر برای تبلیغات در بازار هدف چالشهای متفاوتی داریم. کشور عراق در نحوه تبلیغات و بازاریابی مشکلات ویژهای دارد و کشورهای دیگر هم کمابیش همینطور هستند. اختلافات فرهنگی و سلیقهای در هر کشوری میتواند چالش بزرگی برای ما تسهیلگرها شود. چالشها باید شناسایی شوند و به تناسب هر کشور راهکار داشته باشند.
درباره تیم مدگو بگویید. چند نفر و با چه تخصصهایی هستید؟ برای امسال میخواهید چه کار کنید و چه کشورهایی را تارگت کردید؟
تیم ما شامل چند بخش است. گروه مشاوران آنلاین همه از رشتههای علوم پزشکی هستند. ما برای مشاوره دندانپزشکی، چشمپزشکی، بیماریهای قلب و غیره پزشک متخصص آن حوزه را در تیم داریم. مشاورههای آنلاین هم توسط واسطه ارائه نمیشود. بیمار مستقیما با پزشک مشورت میکند. این موضوع حس خوبی برای بیمار ایجاد میکند. بخش دیگر تیم، فاز اجرایی است و همکارانی که شرکتهای کوچکتر داشتند را تجمیع کردیم تا از تجارب آنان استفاده کنیم. یک بخش شامل نیروهای لجستیک، اجرایی و مترجمان مختلف است. در کل تیم حدود یکصد نفر هستند که کار بیمارگیری، مشاوره، ارتباط با بیمارستانها و کارهای دیگر را انجام میدهند. تعریف KPI هنوز برای شرکتهای ایران زود است. زیرا ما در این حوزه نسل جدید هستیم و با ظرفیتی که گردشگری سلامت میتواند داشته باشد، کاملا آشنا نیستیم. ولی نقاط سیاهی که میتوانند در KPI قرار بگیرند، کوالیتی، فالوآپ، اعتمادسازی، آیندهنگری و عدم تخریب بازار به دست خودمان است. الان هم بسیاری از عوامل درمان و دلالان برای منافع امروز، آینده صنعت را خراب میکنند و ما بازخورد آن را میبینیم. در غیاب شرکتهای تسهیلگر ساماندهی شده زیر نظر رگولاتوری، دلالانی کار میکنند که بازار را خراب و سیاه میکنند. اعتماد را از بین میبرند و کار برای شرکتها خیلی سختتر است. اینها نقاط کور و سیاه شرایط فعلی هستند و جا دارد که در KPI دیده شوند.
مطالب مرتبط:
فاز چهارم داکتور امسال رونمایی میشود