نیازهای صنعت گردشگری سلامت در سال ۹۸

یادداشتی از رضا جمیلی سردبیر خبرگزاری گردشگری سلامت ایران

کمتر از یک سال از عمر اولین رسانه اختصاصی گردشگری سلامت ایران می‌گذرد. در این مدت کوتاه همه تلاش من و همکارانم بر این بوده که تصویری دقیق و راهگشا از آنچه در این صنعت می‌گذرد ارائه دهیم. تصویری که می‌تواند به بالندگی بیشتر این فضا کمک کند و از سوی دیگر غبارآلود یا تیره بودنش، آفتی است بازدارنده و حتی کشنده؛ بازدارنده تعالی و پیشرفت حوزه‌ای که این روزها عده بسیاری، سرمایه‌های مادی و غیرمادی خود را روی دایره آن ریخته‌اند به امید رشد، درآمد و البته موفقیت‌های حرفه‌ای.

این روزها که هنوز هوای پاک فروردین و آسمان آبی بهار را می‌بوییم و می‌بینیم، شاید برای گفتن از سال ۹۸ و آنچه که می‌توان در این فرصت نه‌چندان بلند سالانه به سرانجام رساند؛ وقت مناسبی باشد؛ هرچند که درست در همین روزهای بهاری، خبرهای سیل و بی‌خانمانی و غصه جانکاه بسیاری از هم‌وطنان‌مان، کام را آنقدر تلخ کرده که از اقتصاد و کسب‌وکار گفتن کاری شده شاق و طاقت‌فرسا. اما در برابر این غم های جانکاه، چه می‌توان کرد جز امید داشتن و کار کردن و به پیش رفتن؟

تجربه چندماهه ما در رسانه‌ای که ارتباطی فراتر از انتظار با بازیگران مختلف صنعت گردشگری سلامت گرفته، نشان می‌دهد گردشگری درمانی ایران یکی از جذاب‌ترین حوزه‌های اقتصاد ایران و از قضا از معدود حوزه‌های روبه‌رشد آن است. در روزگاری که خبرهای اقتصادی؛ همه از تعطیلی و رکود می‌گویند و امید، واژه‌ای زخم‌خورده است، یک صنعت با رشدی خیره‌کننده در حال تاختن است: صنعت گردشگری سلامت. صنعتی که با تکیه بر دانش دیجیتال و درنوردیدن مرزهای فیزیکی، توانسته تا خانه‌های بیماران و متقاضیان مختلف خدمات درمانی و تندرستی، در قلب آمریکا و اروپا هم نفوذ کند. اما این صنعت با تمام رشدی که در انتظار آن است، با تمام امیدهایی که به آن بسته‌ایم، از خلاهایی رنج می‌برد. کمبودهایی که یکی از ماموریت‌های ویژه سال ۹۸ اجزای مختلف این صنعت از جمله مدتورپرس، می‌بایست تلاش برای برطرف کردن آن‌ها باشد.

از این‌رو می‌خواهم در اولین یادداشت سال ۹۸ به مهم‌ترین نیازهای صنعت گردشگری سلامت ایران بپردازم و از همه کسانی که دل در گرو این صنعت دارند، یا بخشی ازسرمایه و دانش و امید خود را به این حوزه آورده‌اند و یا بنا به وظیفه‌ای حاکمیتی یا دولتی، مسئولیتی برعهده دارند دعوت کنم برای چاره‌جویی پیرامون این کمبودها و موانع، به میدان بیایند و در این راه مدتورپرس و همه امکانات و ظرفیت‌های آن را بخشی از توان خود بدانند.

آموزش:

انباشت دانش یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های غیرمادی هر صنعتی محسوب می‌شود. برای نمونه وقتی از صنعت فرش یا پتروشیمی ایران صحبت به میان می‌آید؛ چه بسیار مثال‌ها که می‌توان از تجربه‌ها و آموزه‌های این صنایع زد که راهگشای بازیگران مختلف آن‌هاست و در چرخه‌ای مداوم و با ابزارها و بسترهایی متنوع در میان بازیگرانشان به گردش درمی‌آید. دانش، تجربه و نیازهای آموزشی هر صنعت، بخشی از زیرساخت‌های حیاتی آن محسوب می‌شوند. گردشگری سلامت ایران را اگر با کمی اغماض صنعتی نوپا بدانیم، باید اذعان کرد که انباشت دانش و تجربه در آن هنوز رقم نخورده است، درصد آزمون خطا در آن بالاست و هزینه‌های نبود پروتکل‌های مدون و کارای بیزنسی در آن، رنج‌دهنده است. به گردش درآوردن چرخ آموزش‌های تخصصی و عمومی و کمک به گردش اطلاعات سودمند، یکی از ماموریت‌های سال ۹۸ همه کسانی باید باشد که در مدیکال توریسم ایران در حال کار و فعالیتند.

حمایت‌های حاکمیتی:

در ابتدای سال ۹۲ کمتر کسی فکرش را می‌کرد که استارتاپ‌ها و کسب‌وکارهای آنلاین بتوانند تا این اندازه در جامعه نفوذ کنند و سبب خیر شوند و فناوری را با زندگی روزمره ایرانی‌ها پیوند بزنند. اما این اتفاق با توان و پشتکار و ایده‌های جوانان این کشور رقم خورد. در کنار این جوان‌ها اما اتفاقات و تغییراتی در تفکر دولتی-حاکمیتی رخ داد که به این رشد خیره‌کننده و تحول شگرف کمک بسیاری کرد. نهادهای مختلف دولتی در یک حرکت نهضت‌گونه به میدان آمدند و حداقل در مقیاس حرف و بخشنامه و مقررات، تمام‌قد پشت استارتاپ‌ها درآمدند و بسیاری از موانع و گیروگرفت‌های دست‌و‌پاگیر را برطرف کردند تا کسانی که ایده و دانش فنی دارند تنها دغدغه‌شان سرشاخ شدن با مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها و کمبودهای زیرساختی باشد نه دویدن به دنبال بسیاری مجوزهای زمان‌کُش! این همان اتفاقی است که باید در صنعت گردشگری سلامت بیفتد و نهادهای مختلف حاکمیتی برای تسهیل کردن مسیر رشد بازیگران مختلف این حوزه، هرچه که در توان دارند را به کار بندند و به جای تنگ‌نظری‌های اداری، بینشی سخاوتمندانه را در مواجهه با کسب‌وکارهای این حوزه در پیش گیرند.

شبکه‌سازی و نگاه اکوسیستمی:

تجربه موفق استارتاپ‌ها نشان می‌دهد، هرجا بتوان به جای حرکت‌های فردی و بیزنس‌های جزیره‌ای و تصمیم‌های از بالابه پایین، جنبشی اکوسیستمی راه انداخت، آدم‌ها و دانش و کسب‌وکارهای همگن را کنار هم جمع کرد، مفهوم و ارزش گفت‌وگوگری را جا انداخت و شبکه‌ای درهم‌تنیده از متغیرها و فرهنگ یک صنعت را شکل داد، می‌توان امیدوار بود که هم سرعت رشد و بالندگی در آن حوزه چند برابر شود و هم موانع و و چالش‌ها زودتر وسریع‌تر از میان برداشته شوند. صنعت گردشگری سلامت ایران از فقدان یک نگاه زیست‌بوم‌محور در رنج است. رویکردی که اگر شکل بگیرد می‌تواند به یک جنبش از کسب‌وکارهای متنوع در این حوزه ختم شود که نگاه تمام مسئولان و دست‌اندرکاران کشور را به خود معطوف کند و آن‌ها را برای رفع موانع درشت توسعه این صنعت به میدان بیاورد و همسو کند؛ همان اتفاق مبارکی که در اکوسیستم استارتاپی افتاد و حالا از صدر تا ذیل دولتمردان و دیگر مسئولان حاکمیتی، در پی اثبات برادری و حمایت خود از استارتاپ‌ها هستند و البته حمایت‌های قانونی زیادی در راستای این تغییر رویکرد شکل گرفته است. حمایت‌هایی که شاید بسیاری از آن‌ها هنوز نتیجه مطلوب را برای صاحبان کسب‌وکار نداشته اما حداقل این نتیجه را داده که کسی از اساس نخواهد ریشه به تیشه این زیست‌بوم بزند و آن را مخل اقتصاد کشور بداند یا به فکر شبه‌دولتی کردن آن باشد.

برندسازی داخلی:

برای ساختن تصویری درست از داشته‌هایمان در حوزه درمان، گردشگری و در نهایت گردشگری سلامت، ابتدا باید تصویر خودمان را در آیینه یکدیگر خوب برانداز کنیم. ما نیاز داریم پیش از آنکه به فکر تصویری جهانی و بین‌المللی و رقابت با هند و ترکیه بیفتیم، اعوجاج‌ها و غبارهایی که از آن‌ها غافلیم را صیقل دهیم و بزداییم. ما باید به یک تصویر قدرتمند از گردشگری سلامت ایرانی دست یابیم که قابلیت به اشتراک‌گذاری در سطح بین‌المللی را داشته باشد. اما دست یافتن به چنین تصویری باید از درون شکل بگیرد و پایه گذاشته شود. ما محتاج اینیم که در مقیاس‌های کوچک و متوسط، در حد بیزنس‌های شهرستانی و کلینیک‌ها و بیمارستان‌ها شروع به معرفی برند گردشگری سلامت خود کنیم، داشته‌ها و امکانات و خدمات‌مان را به یکدیگر و به اکوسیستمی که می‌بایست زودتر شکل گیرد، معرفی کنیم و بازخورد بگیریم و به کمک این آیینه‌داری برای خود و دیگران، به اصلاح کجی‌ها و خطاها بپردازیم و به قوی‌تر کردن برندهای خود مشغول شویم. تا زمانی که این برندهای منفرد با کمک این رویکرد اصلاح‌گر و با کمک دیده شدن و بازخوردگرفتن، به برندهایی با استانداردهایی در شان و جایگاه «صنعت گردشگری سلامت» ایران بدل نشده‌اند، نمی‌توان امیدوار بود که مجموع آن‌ها و یک برند کلی در این صنعت بتواند در سطح بین‌المللی قابلیت رقابت با رقبای قدرقدرت را داشته باشد. تازه اگر بتوان فرض گرفت چنین برند ملی‌ای به‌ این زودی ساخته شود! که خود ساختن چنین تصویر واحدی با انشقاقی که این روزها در ادبیات بسیاری از بازیگران این صنعت می‌بینیم، کاری است بسیار شاق و سخت! برندهای کوچک و بزرگ گردشگری سلامت کشور باید از پستو و انزوا خارج شوند، همدیگر را بشناسند، ارتباط برد-برد با دیگر اجزای این صنعت برقرار کنند و برای ساختن یک برند ملی گام‌های اولیه را بردارند.

ما ماموریت اصلی خود در سال ۹۸ را قدم برداشتن در جهت راهکاریابی حل این چالش‌های تعریف کرده‌ایم. ما در مدتورپرس تلاش خواهیم کرد تا آنجا که از دست‌مان برمی‌آید و با کمک و همیاری و همدلی بازیگران مختلف این فضا، به اکوسیستمی شدن صنعت گردشگری سلامت کمک کنیم، دانش‌های مختلف؛ ارزشمند اما پراکنده این حوزه را مجموع کنیم و با ارتباط دادن چهره‌ها و کسب‌وکارها و منابع مختلف آن، به خلق یک شبکه قدرتمند مدیکال توریسم یاری برسانیم. ما تلاش داریم در این سال سخت اقتصادی، جوان‌های بیشتری را ترغیب کنیم برای کمک رساندن به حیات اقتصادی این مرزوبوم وارد صنعت گردشگری سلامت شوند و برای این ورود از همان ابتدا ایده‌ها و کسب‌وکار خود را روی اصول کارشناسی بنا کنند و از تجربه‌های و آموزه‌های پیش‌قراول‌های این حوزه غفلت نکنند. این ماموریتی است که تحقق آن همیاری همه شما عزیزان را می‌طلبد و ما در مدتورپرس برای پذیرش این دست‌های یاریگر، گشاده‌روییم.

 

رضا جمیلی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.